ترابر نیوز:
سیل را اما می توان پیش بینی کرد. هواشناسی به خوبی این امکان را برای ما مردم فراهم کرده تا میزان بارش ها را به خوبی تخمین بزنیم. صاحبان علم هواشناسی امروز می توانند پیش بینی کنند در سال زراعی پیش رو چقدر باران و برف خواهد بارید و بر اساس این اطلاعات حتی برای صدور محصولات کشاورزی خود برنامه ریزی بلند مدت کنند؛ که برای مثال امسال وضعیت نزولات آسمانی در فلان کشور خریدار گندم چقدر خواهد بود، این امر تا چه حد بر میزان تولید داخلی تاثیر خواهد گذاشت و در نهایت واردات گندم آن کشور چقدر خواهد بود.
سیل را می توان پیش بینی کرد و حتی برای هدایت یا سد کردن راهش مسیر مشخص و دیوار ساخت. می توان این همه آب را که صورتی ویرانگر به خود گرفته به راه آورد و تا قطره آخر آن را برای آبادانی استفاده کرد. منتها همه اینها مستلزم دوراندیشی است؛ مستلزم دانایی است. مستلزم علم است؛ مستلزم اطلاع داشتن از آمار و تکیه بر اطلاعات درست علمی برای رام کردن این اسب وحشی است.
نمی دانم؛ شاید این ها همه حاصل دمدمی مزاجی و ابن الوقت شدن روزافزون ما مردم باشد. نزدیک بین شده ایم. دور را نمی بینیم یا اصلا نمی خواهیم ببینیم. حافظه تاریخی مان به شدت زایل شده است.
آن قدر نزدیک بین شده ایم که اصلا نمی توانیم قدرت و عظمت یک سیل ویرانگر را درک کنیم؛ خیلی راحت می ایستیم تماشا می کنیم و حتی با سیل سلفی می گیریم. بعد هم ناگهان خشم طبیعت گریبانمان را می گیرد و ما را با همه نزدیک بینی هایمان با خود می برد!
چند سال است باران نباریده؟ دچار خشکسالی شده ایم؟ مسیل هایی که تعبیه شده بودند تا جهت سیل را عوض کنند، و این کار را البته انجام می دادند، تبدیل به زباله دانی شده اند و معطل مانده اند؟ مردم آنها را به محلی برای تخلیه غیرقانونی نخاله های ساختمانی تبدیل کرده اند؟ مکان های خوبی برای ساختمان سازی هستند؟ آخرین سیلی که آمد و خراب کرد و کشت و برد مثلا پنج یا نمی دانم، 30 سال پیش بود؟
دمدمی شده ایم. دمدمی مزاجی و فقدان کلان نگری و اتخاذ سیاست های کلان و بلند مدت باعث شده دلمان را خوش کنیم که دیگر چنین اتفاقی نمی افتد. غافل از اینکه باید حواسمان را جمع آمار و ارقام واقعی کنیم و نگاهی علمی را در خود پرورش دهیم. بهتر است به جای این که مسیل ها را تبدیل به خیابان و جاده و آپارتمان و بوستان کنیم، هواشناسی یاد بگیریم.
نمی دانم؛ گاه فکر می کنم کسب علم، تدبیر و آینده نگری چیزهایی نیستند که بتوان آنها را وارد کرد؛ اینها را باید ذره، ذره و به تدریج آموخت و درونی کرد. تنها به این وسیله می توان انتظار داشت کلان نگری شکل بگیرد و بتوان اثرش را در نقشه راه توسعه همگانی کشور به نظاره نشست. یادمان نرود؛ نمی توان به مدد سخت افزار وارداتی، نرم افزار بومی تولید کرد.
این سیل تاوان ندانم کاری های ماست؛ تاوان بی توجهی و تخریب محیط زیست، تاوان رنگ باختن حافظه تاریخی ماست. چرا که فراموش کرده ایم درخت و خاک و جنگل و دریا و هوا و همه جانوران و گیاهان مثل ما مردم «حق» دارند و باید آنها را پاس داشت؛ فراموش کرده ایم در فرهنگ ما قطع درخت را گاه معادل قتل یک انسان به حساب می آوردند، آلودن آب گناه بود، قنات مقدس شمرده می شد و آناهیتا به معنای پاک و به دور از آلودگی «ایزدبانوی آب» بود؛ الهه ای نیرومند و درخشان، بلندبالا و زیبا، پاک و آزاده.
اما ما با آب این مظهر پاکی و تقدس چه کرده ایم؟ آیا جز این سیل سیاه ویرانگر چیز دیگری می توانست اشتباه ها و بی تدبیری ما را در برابر دیدگانمان قرار دهد؟
----------------------------------
رضا بهار
ایرنا
انتهای پیام /*
|