تلکس ترابر نيوز :پايگاه خبري تحليلي حمل و نقل : موضوع انشا : قطار سريع السير
یکشنبه، 16 بهمن 1401 - 12:06     کد خبر: 98645

ترابر نيوز:

اين كشور و انقلاب يك قطار سريع السير به مردم خوزستان بدهكار هستند.

 
تين نيوز سعيد قصابيان* :

به نام خدا. به اطلاع خانم معلم محترم و همكلاسي هاي عزيز مي رسانيم كه پدر ما مهندس راه آهن است. پدر ما مي گويد قطار سريع السير مي تواند با سرعت 400 كيلومتر بر ساعت برود. بلكه 500 كيلومتر. پدر ما مي گويد قطار سريع السير روي هوا راه مي رود. چرخ و ريل را به آهنربا وصل مي كنند كه قطب هاي همنام دارند. طبق اصل فيزيك، قطب هاي همنام همديگر را دفع مي كنند و قطار از روي ريل بلند مي شود. نيروي اصطحكاك از بين مي رود. آن وقت با يك فوت مي توانيد قطار به آن سنگيني را هل بدهيد.

پدر ما بچه آبادان است و بعد از جنگ آواره شده و به تهران آمده اما هر چند وقت يك بار فيلش ياد نخلستان مي كند. در همان اوائل جنگ توپ به خانه شان خورده و خواهر چهار ساله اش مجروح شده. عمه ما هنوز هم يك دستش كار نمي كند و مجرد است. پدر ما در جنگ هم بوده و در عمليات حصر آبادان و بيت المقدس جنگيده.  

 

پدر ما مي گويد بايد يك قطار سريع السير درست كنيم كه تهران تا آبادان را سه ساعته برود. پدر ما مي گويد اين كشور و انقلاب يك قطار سريع السير به مردم خوزستان بدهكار هستند. پدر ما براي اين حرفش دليل اقتصادي دارد. مي گويد آبادان و خرمشهر و اهواز و دزفول پر هستند از جاذبه هاي گردشگري. پدر ما مي گويد ما همه قطعات قطار را در ايران مي سازيم. پرسيديم پدر بزرگوارم، مگر ما تكنولوجي ساخت قطار داريم؟ پدر گفت: پسر عزيز وارم ما تكنولوجي قطار كه سهل است، تكنولوجي ساخت هواپيماهاي پهن پيكر را هم داريم. گفتيم پدر بزرگوار پس چرا اين هواپيماي پهن پيكر پرواز نمي كند؟ پدر دست نوازش بر سر ما كشيد كه پسر عزيز وارم، قضيه از اين قرار است كه سرعت علم در آبادان آنقدر زياد شده كه ما نگران عقب ماندن بقيه دنيا هستيم. براي همين فعلا اين هواپيما را قايم كرده ايم تا بقيه كشور ها به ما برسند. در موقع مناسب رونمايي مي كنيم. ما به پدر خودمان افتخار مي كنيم.  

پدر ما خاطره تعريف مي كند كه قبل از جنگ هميشه براي پيك نيك مي رفته اند لب شط و بلم سواري و گُل كوچك و آتش و كباب و نوشيدني و بزن و بكوب. پدر ما مطمئن است كه آن قدر توريست به آبادان مي روند كه خرج ساخت راه آهن در مي آيد. پدر ما از دست نمايندگان خوزستان عصباني است كه چرا در مجلس نمي روند قانون تصويب كنند براي ساخت قطار سريع السير تهران - آبادان. پدر ما مي گويد اينها بي عرضه هستند و زورشان به نماينگان زبل شهرهاي ديگر نمي رسد.

پدر ما تعريف مي كند كه پدر و مادرش هم توي يكي از اين پيك نيك ها همديگر را پيدا كرده اند. مادر پدر ما مي رود لب شط براي شستن ظرف ها كه پدر پدر ما او را مي بيند و در همان اولين نگاه صد دل عاشق او مي شود. پدر پدر ما مي رود سراغ مادرش كه الا و باالله من آن دختر را مي خواهم و با انگشت محل پيك نيك خانواده مادر پدر ما را نشان مي دهد. مادرش هم مي رود سراغ مادر مادر پدر ما و مي گويد ما دختر شما را مي خواهيم و هر چه مادر مادر پدر ما مي گويد كه دختر ما قصد ادامه تحصيل دارد به خرجش نمي رود. خلاصه آدرس مي گيرند و هفته بعد مي روند خواستگاري و شيريني خوران و عقد در ماه بعد و عروسي در دوم فروردين. پدر ما مي گويد دنيا را چه ديدي، شايد همين سعادت نصيب تهراني هايي كه به آبادان مي روند هم بشود. كسي از وصلت با خوزستاني ها ضرر نكرده. پدر ما تعريف مي كند كه قبل از جنگ آنقدر مسافر از همه جاي كشور در ايام عيد به خرمشهر و آبادان مي آمدند كه جاي اقامت پيدا نمي شد و در چادر مي خوابيدند يا مي رفتند منزل فاميل. 

آبادان و خرمشهر جاذبه هاي ديگري مثل بلم سواري روي شط و اولين پالايشگاه نفت خاورميانه و اولين پمپ بنزين ايران و اولين تيم فوتبال ايران و محله بوارده و بريم و منازل بنگله و بازار سيف و صفا و خيابان ساحلي و پل خرمشهر و رود بهمنشير و سينما ركس و نِي همبون و رقص بندري و ماهي صبور و نخلستان و خارَك و عينك ريبن و دمپايي ابري و از همه مهمتر هواي بهشتي در نيمه دوم سال را دارند.

شهر آبادان

مناظر آبادان

درخت نخل در آبادان

دمپايي ابري

پدر ما مي گويد كشور برزيل قبلا مستعمره آبادان بوده است. دويست سال پيش فردي به نام پدرو به بارگاه ناخدا حيدر حاكم وقت آبادان شرفياب شده و درخواست استقلال مي كند. ناخدا حيدر هم مثل همه آباداني هاي لارژ  و با كلاس با درخواست پدرو موافقت نموده، وي را با خلعت و طلا و حكم پادشاهي روانه مملكتش مي كند. هنوز هم پيوند هاي فرهنگي بين آبادان و برزيل محكم است .دولت برزيل يك كنسولگري و وابسته فرهنگي در آبادان دارد.

پرچم برزيل

پدر ما مي گويد مسافران مي توانند صبح يك روز جمعه ساعت 7 در ايستگاه راه آهن تهران سوار قطار بشوند و 10 صبح در ايستگاه بازار ماهي فروشان آبادان پياده بشوند. در قطار براي صبحانه با شيربرنج و سرشير و سيلون دزفول از آنها پذيرايي مي شود. اين قطار در دزفول و اهواز و خرمشهر هم ايستگاه دارد. كلا پنج ايستگاه. اين قطار تونل هاي طولاني و زيبا در زاگرس را در مي نوردد و در دشت خوزستان به سطح مي آيد. توريست ها مي توانند در آبادان و خرمشهر تابي بخورند و بازديد كنند و بلم سواري و خريد كنند و ناهار ميل كنند و اگر در استاديوم بازي بود بروند براي تشويق و مشاهده هنر نمايي طلائي پوشان صنعت نفت .بعد از ظهر از بازار ماهي فروش ها، زبيدي و شوريده و حلوا و سرخو و صبور بخرند و در يونوليت بگذارند و با يخ پر كنند و به همراه سوغاتي ها و خوشه هاي خارَك ساعت هفت بعد از ظهر خودشان را، به ايستگاه راه آهن سريع السير برسانند. منوي شام قطار برگشت عبارتست از قليه ماهي، ميگو و انواع ماهي هاي جنوب به صورت كبابي و سرخ كرده و سوخاري با سس مخصوص سر آشپز و انواع پيش غذا و دسر و نوشيدني هاي حلال، همراه موزيك لايت و رقص نور .يك روز دل انگيز.

تيم فوتبال آبادان

تيم فوتبال آبادان

پدر ما مي گويد مردم اصلا از بابت قيمت بليت نگران نباشند. شهردار آبادان نصف قيمت بليت تقبل مي كند. پدر ما مي گويد وصف العيش، نصف العيش.

اين بود انشاي ما در باره قطار سريع السير تهران - آبادان.

* كارشناس حمل و نقل

 

سعيد قصابيان

سعيد قصابيان

وبلاگ‌نويس

آخرين اخبار حمل و نقل را در پربيننده ترين شبكه خبري اين حوزه بخوانيد


برگشت به تلکس خبرها