پايگاه خبري تحليلي انتخاب (Entekhab.ir) :
روزنامه اينترنتي فراز نوشت: مذاكرات دو جانبه و غير مستقيم ايران و آمريكا، كار خود را از روز سه شنبه در دوحه آغاز كرده است. اين مذاكرات كه بنا بر خواست مقامات واشنگتن و با واسطهگري انريكه مورا معاون سياست خارجي اتحاديه اروپا و با پيشنهاد ايران در قطر برگزار ميشود، فرصتي است تا تهران و واشنگتن به عنوان دو سوي اصلي جريان مذاكرات احياي برجام، بتوانند با حل و فصل كردن اختلافات خود مجدداً به وين بازگردند و براي دستيابي به توافق تلاش كنند. با مرتضي سرمدي، قائم مقام سابق وزارت خارجه در رابطه با وضعيت فعلي مذاكرات احياي برجام و آنچه توافق هستهاي را به وضعيت فعلي آن رسانده گفتگويي انجام دادهايم كه بدين شرح است:
وضعيت فعلي برجام و آنچه تاكنون براين توافق گذشته است، معلول چه شرايطي است؟
معتقدم آنچه پيش از خروج ترامپ از توافق جامع هستهاي ايران و در نفي برجام در كشورمان صورت گرفت به هيچ وجه منصفانه نبوده است. يعني به صورت غيرعادلانهاي در داخل كشور دستاورد يك مذاكرات برد- برد زير سووال رفت و از ارزش و اعتبار آن كاسته شد. به هواي اينكه بتوانند در رقابتهاي سياسي داخلي حريف را از ميدان به در كنند. البته با اين دَست از اقدامات يك نوع توقعي را هم در ميان افكار عمومي جامعه ايجاد كردند كه اگر مخالفين برجام به روي كار بيايند چه كار خارق العادهاي انجام خواهند داد و چه برگ برندهاي را رو خواهند كرد؟ اين در حالي است كه همه ما ميدانيم بعيد است حتي اگر آنها نيز در روند مذاكرات ايران و ۱+۵ حضور داشتند ميتوانستند توافقي بهتر از برجام و بدون نقطه ضعف، يعني برد كامل براي ايران را به دست آورند. اما در حقيقت همان كساني كه در حال از ميدان به در كردن رقيب بودند نميدانستند طنابي را به دست و پاي خودشان ميپيچند كه مشكلات آن، بعدها گريبانگيرشان خواهد شد.
وضعيت در آنسوي ماجرا و در آمريكا به چه صورت بود؟
معتقدم كه به جهت خروج ترامپ از توافق هستهاي ايران و بدعهدي طرف آمريكايي، مسووليت توقف اجراي اين توافق و مشكلاتي كه در پي آن براي برجام ايجاد شد با واشنگتن است. در آن مقطع زماني، جمهوري اسلامي ايران به تمامي تعهدات خود در چارچوب برجام عمل كرده بود و به اذعان تمامي طرفهاي برجامي و همه سازمانهاي بينالمللي كه از نزديك اين توافق را رصد و نسبت به كوچكترين تغييرات آن حساس بودند، مشكلي از سوي ايران در عمل به تعهدات برجامياش وجود نداشت. بنابراين مجدداً تأكيد ميكنم كه از جانب ايران كوتاهي صورت نگرفته بود، مشكل از سوي مقابل يعني در طرف آمريكايي بود كه با زيرپا گذاشتن تعهداتش، آنها را نقض كرد. جالب است كه دولت جديد آمريكا هم كه براي به قدرت رسيدن، عملكرد ترامپ در خروج از برجام را مود انتقاد قرار ميداد و آن را سياست شكست خوردهاي ميدانست نيز، پس از به قدرت رسيدن در بازگشت به برجام عملكرد درستي نداشت. دولت دموكرات بايدن كه معتقد است سياست خروج ترامپ از برجام نه تنها آمريكا را به اهدافش نرساند بلكه از دستاوردهايي كه داشت محروم كرد نيز خود، كم و بيش در همان مسير گام برداشت. متأسفانه اين وسوسه در ميان سياستمداران جهان وجود دارد كه با خريد زمان ميتوانيم به مطالبات خود بيفزايم و دستاوردها و امتيازات بيشتري كسب كنيم. برهمين اساس هم با اعمال تركيبي از تعلل، تأخير و فشار، منتظر دستيابي به نتايج موردنظرشان هستند. اين در حالي است كه اگر دولت بايدن از همان ابتدا و با توجه به شعارهاي مطروحه خود، مذاكراتي را براي بازگشت كامل دولت آمريكا به برجام انجام ميداد، فضاي يك سال واندي گذشته در رابطه با اين توافق تجربه نميشد.
يعني بايدن با فرصت سوزي در بازگشت به برجام، اين توافق را به وضعيت فعليش كشاند؟
بله همينطور است. اصرار بر تحميل قيودات بيشتر بر ايران، حفظ بخشي از تحريمها و فشارهاي غيرقانوني اعمال شده در زمان ترامپ و گستردهتر موضوعات وراي برجام، روند مذاكرات را به اينجا كشانده است. اگرچه حالا، طرفين با حضور در دوحه به دنبال كاهش برخي از موارد اختلافي و حل و فصل آنها هستند اما اگر طرف آمريكايي، جريان مذاكرات را به موضوعات ديگر گره نميزد شايد مذاكرات احياي برجام در وضعيت فعليش قرار نداشت. آنچه ما از تيم آمريكايي طي مدت زمان روي كار آمدن بايدن ديديم گوياي اين واقعيت است كه بخشي از آنچه اين رئيس جمهور دموكرات در زمان تبليغات انتخابات رياست جمهوري آمريكا ميگفت به جاي برنامه عمل، شعار بود. يعني در گوشه ذهن اين كانديداي دموكرات هم، همچنان دلبستگي به كاري كه ترامپ انجام داد، وجود داشت. اينها همه پارمترها و عواملي بود كه مذاكرات را از مسير اصلي خود دور كرد و امكان احياي برجام را به كمترين ميزان خود رساند.
يعني عملكرد عوامل داخلي و تلاشهاي مقامات آمريكايي براي دريافت امتيازات بيش از برجام از ايران، احياي آن را دشوار كرد؟
متأسفانه با قرار دادن موضوعات فوق در كنار يكديگر، درميابيم كه وضعيت فعلي برجام نتيجه تلاشهاي اين دو جريان است. يعني جرياني در داخل كشور كه با فضاسازيهاي صورت گرفته پيش از خروج ترامپ از برجام، توافق جامع هستهاي ايران را يك سند خفتآميز معرفي كرد و گفت اين توافق جز زيان براي كشور ما دستاورد ديگري ندارد. رويه اين افراد و عملكرد ترامپ و دولت او نسبت به خروج از برجام، به يكديگر كمك ميكرد و منجر به ايجاد مشكلاتي در اجراي توافق جامع هستهاي ايران شد. عملكرد تيم ترامپ مانند مخالفين داخلي برجام، برخلاف منافع ملي كشورشان بود چرا كه اعتبار كشورها به تعهداتي است كه ميپذيرند و با اقدام رئيس جمهور سابق آمريكا در اعمال فشار حداكثري عليه ايران و به شكست كشاندن برجام، اعتبار بينالمللي ايالات متحده به چالش كشيده شد. هر چند كه مردم ايران با مقاومتي كه از خود نشان دادند، اجازه ندادند سياست فشار حداكثري ترامپ در اعمال تحريمهاي بيشتر به موفقيت برسد. عملكرد ترامپ در خروج از برجام و رويه بايدن در تعلل نسبت به بازگشت به اين توافق موجب شد كه با گذشت زمان دستيابي به توافق سختتر شود و به دليل به ميان آمدن موضوعات جديد، برخي از مباحث گذشته كه ميتوانست در زمره نكات مثبت اين توافق باشد از موضوعيت خود خارج شود. علاوه بر مواردي كه به آنها اشاره كردم، اكنون با يك تحول جديد در نظام بينالملل يعني جنگ روسيه و اكراين و بحرانهاي موجود در حوزههاي انرژي و مواد غذايي و همچنين ائتلافها و يارگيريهاي جديد نظام بينالملل روبرو هستيم. با توجه به قدرت بازيگري ايران و جايگاه بيبديل كشورمان در حوزه انرژي جهاني، فرصت ممتازي براي جمهوري اسلامي ايران ايجاد شده است و لازمه آن هم رها شدن از زنجيرها و قيودات مربوط به تحريم هاست تا ايفاي نقش ما به صورت كامل صورت پذيرد.