پايگاه خبري تحليلي انتخاب (Entekhab.ir) :
نشريه «ديپلمات» در گزارشي به قلم ويليام فيگوروآ نوشت: در مورد تحولات اخير روابط چين و ايران، تيترهايي مانند گفتگوهاي مجدد درباره اتحاد ايران و چين، تغيير موضع چين به سمت ايران كه منطقه را بيثبات و منافع ايالات متحده را تهديد ميكند، ديده مي شود. گزارش ها حاكي از آن است كه چين در آخرين دور از مذاكرات در وين با هدف احياي برنامه جامع اقدام مشترك (برجام)، فعال تر شده است. در همين حال، چين واردات نفت از ايران را افزايش داده و از موضع تهران در برابر واشنگتن به صورت لفظي حمايت كرده است.
به گزارش سرويس بين الملل «انتخاب»؛ در ادامه اين مطلب آمده است: در بحبوحه اين تنشها، حسين اميرعبداللهيان، وزير امور خارجه ايران در 14 ژانويه به چين سفر كرد تا درباره اجراي توافقنامه همكاري راهبردي 25 ساله سال گذشته بين ايران و چين گفتگو كند. اظهارات او، هرچند مختصر بود اما بر تمايل به توسعه روابط نزديكتر با چين در زمينه هايي مانند تجارت، امنيت و مبارزه با كوويد-19 تاكيد كرد.
عليرغم اين اتفاقات، همزمان نشانه هايي مبني بر وجود محدوديت هاي قابل توجه براي همكاري چين و ايران ديده مي شود. ممكن است ابراهيم رئيسي، رئيس جمهور ايران، در پي خروج ايالات متحده از برجام، مجبور شود سياست «نگاه به شرق» را به اجرا بگذارد، اما دولت چين همچنان به جهات مختلف توجه دارد. پكن روابط قابل توجهي با عربستان سعودي، اسرائيل و تعدادي ديگر از همسايگان ايران و رقباي منطقه اي تهران دارد. پكن همچنين كاملاً با موضع ايالات متحده در مورد تسليحات هسته اي ايران مخالف نيست و مشاركتش در مذاكرات وين نشان دهنده اين موضوع است. چين ايران را تنها بخشي از استراتژي بزرگتر تعامل جهاني و توسعه اقتصادي ميداند و همه تخمهاي خود را در يك سبد قرار نميدهد.
پس از امضاي قرارداد 25 ساله ايران و چين در اسفندماه سال گذشته، پيشبينيهايي در مورد هجوم گسترده سرمايهگذاري چينيها در ايران و همكاريهاي نظامي و سياسي قابل توجه ميان تهران و پكن وجود داشت. تاكنون اين پيش بيني ها محقق نشده است. در حالي كه چين مقادير بي سابقه نفت ايران را خريداري مي كند، در توليد يا بخش هاي ديگر ايران سرمايه گذاري نكرده است.
معاملات جديدي كه از ماه مارس بين دو دولت منعقد شده است، به طور قطعي در حد كم بوده است. به عنوان مثال، در ماه جولاي، تفاهم نامه همكاري موزه اي بين موزه ملي ايران و دانشگاه پكن به امضا رسيد. تفاهم نامه ديگري براي همكاري در امور سينمايي بين سازمان امور سينمايي و سمعي بصري ايران و دفتر ملي فيلم جمهوري خلق چين امضا شد. اخيراً، چين كنسولگري خود را در بندرعباس در جنوب ايران افتتاح كرده است، اما اين امر هنوز هيچ تأثير قابل توجهي بر تجارت دو كشور نداشته است.
تنها پيشرفت مهم، الحاق ايران به سازمان همكاري شانگهاي بوده است، يك سازمان بينالمللي به رهبري چين كه به پيشبرد منافع اقتصادي، سياسي و فرهنگي همه كشورهاي عضو مي پردازد. با اين حال، سازمان همكاري شانگهاي يك سازمان عمدتاً خنثي است كه به جاي اينكه مكانيزمي براي اجراي سياست ها باشد، بستري را براي گفتگو فراهم مي كند. عليرغم لفاظي هاي آن در مورد تسهيل روابط تجاري، اقتصادي و فرهنگي بين اعضا، سابقه موفقيت سازمان همكاري شانگهاي در اين زمينه خيره كننده نبوده است. عضويت ايران كه دو سال به طول مي انجامد، با پذيرش عربستان سعودي، مصر و قطر به عنوان «شركاي گفتوگو» در اين سازمان همراه شد، كه نشانه ديگري از اين است كه چين به دنبال متعادل كردن منافع ايران با امتياز دادن به رقباي تهران است.
روابط چين با ديگر كشورهاي خاورميانه اغلب در بحث روابط چين و ايران ناديده گرفته مي شود. سفر وزير امور خارجه ايران در خلأ اتفاق نيفتاد، بلكه در چارچوب يك سلسله گفتگوهاي سطح بالا در همان هفته با بحرين، عربستان سعودي، كويت، عمان، تركيه و شوراي همكاري خليج فارس انجام شد. همه اين كشورها در حال حاضر روابط قابل توجهي با چين دارند كه بسياري از آنها از سطح همكاري چين و ايران فراتر است و برخي از آنها به ويژه عربستان سعودي با ايران خصومت دارند. براي بسياري از اين كشورها، چين در حال حاضر شريك تجاري اصلي است. اين واقعيت بر نياز پكن به ايجاد تعادل در روابط با همه طرفها تاكيد ميكند كه به معناي عدم تمايل پكن به نزديكي بيش از حد به ايران است.
رابطه چين با عربستان سعودي نمونه اي از اين موضوع است. تنها چند روز قبل از سفر اميرعبداللهيان به پكن، وانگ يي، وزير امور خارجه چين با فيصل بن فرحان آل سعود، وزير امور خارجه عربستان سعودي ديدار كرد. وانگ خطاب به فيصل بن فرحان گفت: شما اولين وزير خارجه اي هستيد كه در سال جديد وارد چين مي شويد، سفر شما نشان دهنده مشاركت استراتژيك جامع چين و عربستان سعودي است و جايگاه رياض را به عنوان بزرگترين شريك تجاري پكن و منبع واردات نفت خام چين از خاورميانه نشان مي دهد.
ماه گذشته فاش شد كه چين به عربستان سعودي كمك مي كند تا برنامه توليد موشكي خود را توسعه دهد و به طور بالقوه به اتكاي اين كشور به خريد موشك هاي بالستيك خارجي پايان دهد. اگرچه عربستان سعودي در حال حاضر به شدت توسط ايالات متحده مسلح شده است و اين موضوع جدي گرفتن ادعاهاي ايالات متحده مبني بر نگراني در مورد مسابقه تسليحاتي در خاورميانه را دشوار مي كند، برنامه جديد پكن اين پتانسيل را دارد كه به طور قابل توجهي ايران را از انجام حملات پهپادي آينده در عربستان سعودي باز دارد.
اتحاد چين و ايران چگونه است؟
عليرغم پيشرفت هاي اخير در بهبود روابط چين و ايران، مشاركت بين اين دو به دليل سياست ايالات متحده و منافع شخصي چين محدود شده است. تهران نتوانست چين را از توسعه ظرفيت نظامي يك همسايه متخاصم و مقابله با بخش عمده اي از استراتژي تهاجمي ايران باز دارد. از سوي ديگر، پكن خود را در موقعيت قوي تري براي تحت فشار قرار دادن متحد خود نسبت به فشار بر ايالات متحده در وين ديد. در پروژههاي بزرگ اقتصادي، امنيتي و زيرساختي كه توسط تحليلگران غربي پيشبيني شده و دولت ايران به آن اشاره كرده، پيشرفت چنداني حاصل نشده است.
ايران نيز تحت فشار ناشي از ضربه هاي ايالات متحده، وارد قراردادها با پكن شده است. تجار و مصرف كنندگان ايراني به طور يكسان از شرايط نامطلوب، محصولات نامرغوب و وعده هاي عملي نشده تحت تهديد تحريم ها شكايت دارند. به طور خلاصه، اگرچه رابطه چين و ايران جنبه ي ائتلافي دارد اما رابطه خيلي خوبي نيست.
حال اين سوال پيش مي آيد كه چرا برخي همچنان بر تهديد اتحاد چين و ايران تاكيد مي كنند؟ از منظري كه تسلط ايالات متحده بر خاورميانه و آسيا را مطلوب و موجه فرض ميكند، چين يك تهديد است. تهديدي كه به حمايت ديپلماتيك و مالي از كشورهاي منطقه مي پردازد و از دستورالعملهاي ايالات متحده پيروي نميكند. تا زماني كه چين قادر باشد سياست ايالات متحده براي به حاشيه راندن ايران را از طريق انزواي ديپلماتيك و محروميت اقتصادي تضعيف كند، پكن به عنوان يك تهديد تلقي خواهد شد. البته، چين دلايل زيادي براي مخالفت با استراتژي ايالات متحده در قبال ايران دارد. اين بدين خاطر است كه نه تنها سياست «فشار حداكثري» در قالب تحريمهايي كه مردم عادي ايراني را از دسترسي به مواد غذايي و دارويي اوليه محروم ميكند، غيراخلاقي است، بلكه ميتواند به راحتي به روشي مشابه در مورد چين نيز اعمال شود.
اين سياست، كه براي چندين دهه شكست خورده و اساساً در دولت بايدن تغيير نكرده است، نياز به توجيهي براي جبران ويژگيهاي مذموم آشكار آن دارد. تهديد محور چين-ايران ابزار جديد و مناسبي را براي ستيزه جويان و جنگ طلبان فراهم مي كند، زيرا برجام آنها را از اين ابزار محروم كرده است. حتي در ملايم ترين تعاملات بين ايران و چين، آنها تهديدي را مي بينند كه بايدن نبايد آن را ناديده بگيرد و بايد با توسل به زور به آن پاسخ دهد. اما شواهد پيشبينيهاي هشداردهنده آنها را تاييد نميكند و مشاركت محدودتري را بين پكن و تهران نسبت به آنچه ستيزه جويان به تصوير ميكشند، نشان ميدهد.