تلکس ترابر نيوز :پايگاه خبري تحليلي حمل و نقل : رابطه با شوروي در دوره پهلوي دوم
چهارشنبه، 29 دی 1400 - 07:53     کد خبر: 95355

ترابر نيوز:

ذخيره مقاله با فرمت پي دي اف
 



رابطه ايران با اتحاد جماهير شوروي در دوره محمدرضا پهلوي از فراز و نشيب‌هاي گوناگون برخوردار بود. اين روابط تحت تأثير فضاي ناشي از رقابت دو ابرقدرت شرق و غرب بود. تلاش محمدرضا براي ايجاد روابط با آمريكا همواره اين روابط را تيره نگه داشته بود در عين حال پديد آمدن فضاي تنش‌زدايي در روابط دو ابرقدرت در اوايل دهه‌ ۶۰ از تنش ميان دو كشور تا حدودي كاست و فضاي همكاري و مشاركت را تا حدودي جايگزين كرد.
 

فهرست مندرجات

۱ - مقدمه
۲ - اوضاع منطقه اشغالي شوروي
۳ - تاثيرات اقتصادي اشغال
۴ - فعاليت شوروي در ايران
۵ - تخليه ايران از نيروهاي متفق
۶ - شكايت ايران به شوراي امنيت
۷ - سال‌هاي جنگ سرد
۸ - تصميم مجلس درباره نفت شمال
۹ - پيگيري تجديد روابط
۱۰ - تلاش براي بهبود مناسبات با ايران
۱۱ - عهدنامه عدم تجاوز با شوروي
۱۲ - سال‌هاي تنش زدايي
۱۳ - گسترش روابط بازرگاني
۱۴ - دلايل سياسي تضاد با شوروي
       ۱۴.۱ - عدم قطع وابستگي با غرب
       ۱۴.۲ - عدم قطع رابطه با شركت‌هاي نفتي غرب
       ۱۴.۳ - مقاومت در برابر اقدامات شوروي در خليج فارس
۱۵ - پانويس
۱۶ - منبع

 

۱ - مقدمه

[ويرايش]



شروع و بروز جنگ دوم بين‌الملل به روسيه اجازه داد، نيات و آرزوهايي كه از ديرباز نسبت به ايران در دل مي‌پروراند، احيا كند. مسكو در زمان دوستي آلمان و روسيه كوشش مي‌كرد كه منافع خصوصي خود را در منطقه خليج فارس بشناساند. در مذاكرات متمادي آلمان و روسيه در پيمان چهار جانبه كه دنيا به مناطق چهارگانه تحت نفوذ يكي از چهار دولت آلمان، روسيه، ايتاليا و ژاپن واگذار مي‌شد، روسيه منطقه جنوب باطوم باكو در جهت خليج فارس را به عنوان مركز تمايلات ارضي و نفوذ اتحاد شوروي انتخاب كرد.
بعد از سال‌هاي متمادي تداركات معنوي و علمي و تعليم و تربيت كادرهاي مختلف محركين و مبلغين كمونيست، فرصتي پيش آمد كه برنامه‌هاي از پيش تعيين ‌شده به مرحله اجرا در آيد كه تعداد زيادي از واحدهاي ارتش سرخ ايران و تشكيلات و تجهيزات فراوان وارد يك كشور شرقي آسيايي شدند و رقيب آن‌ها انگليس در اين تاريخ متحد آن‌ها شده بود و انتظار نمي‌رفت در مقابل فعاليت‌هاي روسيه در شمال ايران واكنشي نشان دهد.

[۱]


 

۲ - اوضاع منطقه اشغالي شوروي

[ويرايش]



روس‌ها از همان اوايل نشان دادند كه داخل در اجراي سياست ممتد و عميقي شده‌اند كه موجب تغييرات اساسي در روند سياسي و اقتصادي و اجتماعي شهرستان‌هاي اشغالي خودشان، به وجود خواهند آورد. رفت و آمد در مناطق تحت اشغال شوروي براي غير ايرانيان فقط با اخذ ويزا از سفارت شوروي در تهران امكان داشت. با ورود ارتش سرخ به ايران وحشت و هراس، ساكنان اين منطقه را فرا گرفت. عناصر مرفه و سرشناس شهرستان‌هاي شمال و بسياري ديگر با شتاب هر چه بيشتر شهر و ديار خود را ترك كردند؛ اما عده‌اي از مالكين ماندن را ترجيح دادند.

[۲]


 

۳ - تاثيرات اقتصادي اشغال

[ويرايش]



منع صدور خوار و بار به خصوص برنج به مقدار زياد يا به عنوان تجارت از مناطق شمالي ايران به ساير مناطق، شهرستان‌هاي ايران اين منطقه را از ديگر مناطق ايران مجزا كرد. اين ممنوعيت در ابتدا شامل گندم و برنج بود كه مصيبت بزرگي براي نواحي ديگر ايران فراهم آورد كه شورش‌هايي را نيز در سال ۱۳۲۱ش. در پايتخت بر اثر قحطي و كمبود آذوقه به همراه داشت.
ترس از شوروي مطبوعات را نيز وادار به سكوت كرد مقصود شوروي از اين كار اين بود كه براي انگليسي‌ها در منطقه تحت اشغال‌شان يعني جنوب ايران مزاحمت و توليد دردسر كنند. دولت آمريكا و انگليس براي حل مشكل خوار و بار در ايران حاضر شدند بيست و پنج هزار تن گندم به ايران بدهند. سفير روسيه نيز بلافاصله بعد از اين اقدام آمريكا و انگليس به ملاقات نخست‌ وزير وقت، سهيلي رفته و اعلام داشت دولت شوروي با در نظر گرفتن احتياجات مبرم ايران تصميم گرفته است كه ۲۵ هزار تن گندم به ملت ايران اهدا كند. مطبوعات تحت نفوذ شوروي نيز از سخاوت و جوانمردي همسايه شمالي تعريف و تمجيد بسيار نمودند.

[۳]


تقسيم ايران به مناطق مختلف، گذشته از مشكلات اقتصادي نتايج سياسي بزرگي به همراه داشت كه بسيار مهم‌تر و خطرناك‌تر از مسايل اقتصادي بود. ضعف دولت مركزي بسياري از ناراضيان از جمله قبايل چادرنشين كشور را به سرپيچي از اطاعت دولت مركزي مي‌كشاند. در شمال نيز مامورين رسمي دولت نمي‌توانستند، اقدامي به عمل آورند كه مطابق ميل مقامات شوروي نباشد و چه بسا مامورين دولت آلت دست روس‌ها مي‌شدند. در عين حال روزنامه‌نگاران نيز تنها به نگاشتن مقالاتي در ستايش روس‌ها مي‌پرداختند؛ زيرا انتقاد از شوروي و سياست آن كشور به شدت خطرناك بود.

[۴]


 

۴ - فعاليت شوروي در ايران

[ويرايش]



فعاليت‌هاي شوروي در ايران محدود به شمال نبود. سفارت شوروي براي افزايش هواداران اين كشور دست به تبليغات پر دامنه‌اي زد. نزديكي با روزنامه‌نگاران و مطبوعات ايران يكي از ابزارهاي شوروي بود. يكي از وظايف عمده اداره مطبوعات سفارت شوروي در ايران اين بود كه هر قدر ممكن است صفحات بيشتري از جرايد ايران براي چاپ اخبار و گزارشات مربوط به شوروي اختصاص يابد.
بعضي از اين روزنامه‌ها از طرف شوروي حمايت مالي نيز مي‌شدند. به علاوه كتابخانه و كلاس‌هايي براي آموزش زبان و ادب روسي داير شد. خانه فرهنگ ميعادگاه ملاقات و ديد و بازديد بسياري از جوانان روشنفكر آن روزها بود كه علاقه داشتند بيشتر در مورد وضع زندگي در اتحاد شوروي و اقتصاد آن‌جا بدانند. احتياج مبرم مردم به بهداشت موجب شد كه بيمارستان شوروي نيز شهرت بسياري پيدا كند. در سال ۱۳۲۳ش. يك نشريه طبي به دو زبان روسي و فارسي منشر مي‌شد. واحدهاي ارتش سرخ در شهرستان‌هاي گندم‌خيز با آفات به مبارزه برمي‌خاستند كه البته جلوگيري از امراض مسري، واگيردار و تصفيه آب در نزديكي مرزهاي شوروي به حال خود روس‌ها نيز مفيد بود.
شوروي‌ها نيز از سخاوت ايرانيان متقابلا استفاده مي‌كردند و في‌المثل به منظور كمك به قربانيان جنگي شوروي كميته‌هايي تشكيل شد كه براي ثبوت وفاداري به همسايه بزرگ شمالي شركت در كارهاي كميته مزبور و يا اهدا كمك به آن از ضروريات محسوب مي‌شد.

[۵]


 

۵ - تخليه ايران از نيروهاي متفق

[ويرايش]



در ۱۸ ارديبهشت ۱۳۲۴ش. كه نمايندگان نيروهاي سه‌گانه ارتش آلمان قرارداد تسليم بي‌قيد و شرط را با فرماندهان متفقين در ساختمان مدرسه‌اي در شهر "رنس" فرانسه امضا كردند و جنگ جهاني دوم در اروپا پايان يافت. كشور ما در اشغال قواي سه‌گانه دول متفق بود و مردم بر اثر چهار سال اقامت نيروهاي بيگانه و تحمل شرايط سخت زمان جنگ در نهايت بدبختي و سيه‌روزي به سر مي‌بردند.
در ۲۹ ارديبهشت همان سال دولت ايران طي يادداشت‌هايي پيروزي در جنگ را به سه دولت تبريك گفته و ضمنا يادآور شد كه طبق قولي كه در كنفرانس تهران داده شده بود، ديگر لزومي به ماندن متفقين در ايران نيست و بهتر است كشورهاي مزبور هر چه زودتر خاك ايران را ترك كنند؛ اما اين درخواست بي‌جواب ماند. در كنفرانس "پتسدام" در ۲۶ تير ۲۴ مسئله تخليه ايران بين سه كشور اشغال كننده مطرح شد؛ اما شوروي‌ها به بهانه اين كه جنگ با ژاپن هنوز پايان نيافته به بهانه‌جويي پرداختند. با تسليم ژاپن بعد از بمباران شيميايي هيروشيما و اتمام جنگ، ايران بار ديگر درخواست خود را تكرار كرد؛ اما شوروي باز هم بهانه‌تراشي مي‌كرد تا اين‌ كه بريتانيا در ضمن كنفرانس لندن اعلاميه‌اي مبني بر تخليه ايران صادر كرد؛ اما به محض صدور اين اطلاعيه برخي عناصر حامي شوروي در شهرهاي آذربايجان دست به قيام مسلحانه زدند و با كمك و پشتيباني ارتش سرخ، ادارات دولتي و پاسگاه‌هاي ژاندارمري را اشغال كردند و تاسيس فرقه دموكرات را اعلام كردند.
دولت ايران طي يادداشتي در آبان ۱۳۲۴ به مداخله ماموران كشوري و لشگري شوروي در امور داخلي ايران و حمايت از فرقه دموكرات اعتراض كرد. علت اصلي اين اقدامات شوروي‌ها نفت شمال بود كه سال قبل امتياز آن‌را از ايران درخواست كرده بود؛ ولي در نتيجه مبارزات دكتر مصدق با مخالفت مجلس روبرو شده بود.

[۶]


 

۶ - شكايت ايران به شوراي امنيت

[ويرايش]



در اين حال دولت ايران چاره‌اي نديد؛ مگر اين ‌كه به شوراي امنيت سازمان ملل متحد شكايت كند سفر قوام‌السلطنه نخست وزير به مسكو و مذاكرات او با استالين نيز نتيجه‌اي نداد.
بالاخره با دخالت‌هاي آمريكا و اولتيماتوم به شوروي، همچنين قبول موافقت‌هايي با دولت قوام در مورد نفت شمال راديو مسكو در ۴ فروردين ۱۳۲۵ اطلاعيه رسمي دولت شوروي را منتشر كرد: "فرماندهي ارتش شوروي در ايران معتقد است اگر اتفاق غير مترقبه‌اي نيفتد تخليه كامل ايران از ارتش سرخ در عرض پنج الي شش هفته خاتمه خواهد يافت."

[۷]


 

۷ - سال‌هاي جنگ سرد

[ويرايش]



پس از غائله آذربايجان انتخابات دوره پانزدهم مجلس كه در سال ۱۳۲۵ انجام گرفت قوام‌السلطنه به عنوان نخست وزير در اين مجلس انتخاب شد. به محض افتتاح مجلس سفارت شوروي طرح قرارداد تشكيل شركت نفت ايران و شوروي را به قوام تسليم كرد و خاطرنشان كرد كه دولت شوروي تعهدات خود را در مورد تخليه ايران به موقع انجام داده و اينك نوبت همكاري ايران در مورد نفت شمال است؛ و قوام در جواب، طرح پيشنهادي را به خاطر نبودن شرايط مناسب رد كرد. شوروي نيز در يادداشتي دولت قوام را به بازگشت به سياست خصومت‌آميز و تبعيض عليه شوروي متهم كرد.

[۸]


 

۸ - تصميم مجلس درباره نفت شمال

[ويرايش]



قوام در جلسه ۲۹ مهر ۱۳۲۶ در مجلس نطق مفصلي ايراد نمود و ضمن تشريح اوضاع و احوالي كه منجر به مقاوله‌نامه نفت شمال با شوروي شده بود تصميم نهايي را به مجلس واگذاشت. مجلس نيز او را مكلف ساخت كه خود به اكتشاف معادن نفت شمال بپردازد و در ظرف پنج سال نقشه‌هاي آن ‌را به مجلس تسليم دارد. اين تصميمات خشم شوروي‌ها را برانگيخت.
در اين حين روابط دو كشور تيره شد و شوروي بازرگاني خود را به حداقل كاهش داد و خط كشتيراني باكو ـ بندرانزلي را تعطيل كرد و قسمتي از تاسيسات و شيلات شمال را برچيد و مبارزه تبليغاتي شديدي را عليه ايران آغاز نمود.

[۹]

از جمله قرارداد مربوط به استخدام مستشاران نظامي آمريكا در ايران كه ۱۴مهر ۱۳۲۶ امضا شد، شوروي‌ها به شدت آن‌ را مورد حمله قرار دادند و طي يادداشتي اعتراض كردند كه چون هرگونه آموزش ارتش ايران به مستشاران آمريكايي واگذار شده در نتيجه ارتش ايران ديگر ارتش مستقلي نيست و در اين يادداشت نگراني دولت شوروي را از تاسيسات نظامي در مرزهاي آن كشور ابراز داشتند و ايران نيز در جواب توضيح داد كه قرارداد منعقده تنها درباره استخدام تعدادي مستشار نظامي است و فقط جنبه مشورتي دارد و نيز حوادث آذربايجان و نيز دخالت مستقيم شوروي را در امور داخلي يادآور شده و شوروي را از تكرار دخالت برحذر داشتند. سوء قصد به جان شاه در اين روزها و اعتراف عامل آن كه از حزب توده و نيز تحت حمايت شوروي بود روابط را تيره‌تر كرد.

[۱۰]


حملات شوروي از يادداشت فراتر رفته و به حوادث مرزي در ناحيه گرگان منجر شد. در پي حمله سربازان سرخ به خاك ايران يك سرباز كشته و دو سرباز مجروح شدند. تيرگي روابط تا تابستان ۱۳۲۹ يعني تا روي كارآمدن علي رزم ‌آرا ادامه داشت. نخست وزير جديد يكي از مباني سياست خارجي‌اش را بهبود روابط با شوروي دانست.
دولت ايران در همان سال به دولت شوروي اعلام داشت كه تشكيل يك كميسيون مشترك براي رسيدگي به حوادث مرزي بين دو كشور را مي‌پذيرد. امضاي موافقت‌نامه به اين مرحله خطرناك بسيار بحراني در روابط دو كشور پايان داد. در اين موافقت‌نامه شوروي‌ها ادعاي ايران را نسبت به ۱۱تن طلاي سپرده در بانك دولتي شوروي بابت هزينه‌هاي ارتش ‌سرخ در زمان جنگ به رسميت شناختند و حاضر به استرداد سربازان ايراني شدند.

[۱۱]


 

۹ - پيگيري تجديد روابط

[ويرايش]



در نهم بهمن ۱۳۳۱ دكتر مصدق به "سادچكيف" سفير شوروي اطلاع داد كه مدت قرارداد شيلات درياي خزر به پايان رسيده دولت ايران حاضر به تمديد آن امتياز نيست. تا وقتي كه استالين در راس قدرت شوروي بود دولت شوروي سياست بي‌اعتنايي و انتظار را نسبت به جنبش ملي ايران پيش گرفته بود؛ اما بعد از مرگ "گئورگي‌مالنكوف" شعار هم‌زيستي مسالمت‌آميز و بهبود مناسبات با كشورهاي هم جوار مطرح شد. از اوايل سال ۳۲ سادچيكف مذاكراتي را درباره انعقاد يك موافقت‌نامه بازرگاني جديد كه حجم مبادلات را تا دو برابر افزايش مي‌داد، امضا كرد؛ اما از پرداخت ۱۱ تن طلاي ايران خودداري كرد.

[۱۲]


به محض اينكه دولت مصدق سقوط كرد آمريكا و انگليس تلاش براي انعقاد پيمان دفاعي خاورميانه را آغاز كردند و چون بسياري از امضا‌كنندگان پيمان مزبور در همسايگي شوروي قرار داشتند باعث حساسيت و ناراحتي فراوان آن كشور شد به تدريج كشورهاي عراق، تركيه، پاكستان و ايران نيز به اين پيمان كه به پيمان بغداد مشهور شد، پيوستند.

[۱۳]


==نارضايتي از عضويت در پيمان بغداد=
دولت شوروي كه پس از مرگ استالين سياست هم‌زيستي را پيش گرفته بود، از انعقاد پيمان بغداد (اتحاد نظامي تركيه ـ عراق ـ پاكستان) و عضويت ايران در آن به شدت ناراحت شده و سه يادداشت اعتراض‌آميز به ايران فرستاد و در آن خاطرنشان كرد؛ ايران آلتي در دست محافل متجاوز معيني كه علاقه‌اي به تحكيم صلح و امنيت بين المللي ندارند و به معني تسلط دوباره استعمار بوده و با رابطه حسن هم جواري ايران با اتحاد جماهير شوروي متناقض مي‌باشد.
دولت ايران طي يادداشتي در ۲۳ مهر ۱۳۳۴ جواب داد كه الحاق به پيمان همكاري متقابل منعقده بين عراق و تركيه جز تمكين مباني صلح و امنيت در خاورميانه كه متضمن استقرار صلح بين‌المللي مي‌باشد، نيست و هدف ديگري ندارد و اين اقدام كاملا طبيعي مي‌باشد و استنباط شوروي از اين‌كه پيمان مزبور يك دسته‌بندي نظامي است، درست نيست.

[۱۴]


 

۱۰ - تلاش براي بهبود مناسبات با ايران

[ويرايش]



در عين حال كه دولت شوروي از عضويت ايران در پيمان بغداد ناراضي و ناخشنود بود، در اجراي سياست هم زيستي مسالمت‌ آميز همچنان به تلاش‌هاي خود براي بهبود مناسباتش با ايران ادامه مي‌داد. هدف شوروي از اين سياست دور نماندن از اوضاع ايران و خالي نگذاشتن جاي خود براي رقباي انگليسي و آمريكايي‌اش بود.
مذاكرات مالي و اقتصادي و مرزي كه از زمان دكتر مصدق آغاز شده بود، در ۱۱ آذر ۳۳ به امضاي موافقت ‌نامه حل مسائل مالي و مرزي ايران و شوروي منجر شد كه "حميد سياح" و "لاورنتيف" در ايران آن‌ را امضا كردند. پروتكل ضميمه آن نيز مبادله گرديد و تكليف ۲۵۰۰ كيلومتر مرز مشترك روشن شد و منتهي به استرداد طلاهاي ايران گرديد.
در ۴ تير ۳۵ محمدرضا پهلوي به دعوت رييس اتحاد جماهير شوروي به آن كشور سفر كرد و مذاكراتي در مسكو به عمل آمد كه تا حدودي بحران را كاهش داد. در اين مذاكرات در مورد واگذاري پايگاه اتمي و پايگاه‌هاي نظامي به دول غربي در خاك ايران گفتگوهايي شد و شاه قول داد تا وقتي كسي مزاحم ايران نشده و صلح و آرامش ما را مختل نكرده و ما مورد حمله واقع نشده‌ايم، خاك ايران براي تعرض و تهاجم به كشور ديگري مورد استفاده قرار نخواهد گرفت. به دنبال اين سفر بود كه موافقت‌نامه بازرگاني بين دو كشور كه از سال ۱۳۲۹ تجديد نشده بود، در ۱۴ شهريور ۱۳۳۵ در تهران به امضا رسيد و حجم مبادلات بين دو كشور را به يك ميليارد ريال در سال افزايش داد.

[۱۵]


 

۱۱ - عهدنامه عدم تجاوز با شوروي

[ويرايش]



طرح موافقت‌نامه‌اي كه از طرف مقامات آمريكايي در اختيار ايران گذارده شد، عبارت بود از اين‌كه در صورت تجاوز به خاك ايران دولت آمريكا بر اساس قانون اساسي آن دو كشور اقدام مقتضي را كه شامل استفاده از نيروهاي نظامي خواهد بود با موافقت طرفين و بر حسب درخواست دولت ايران به عمل خواهد آورد.
مذاكره در مورد موافقت‌نامه چند ماه به طول انجاميد و آمريكا نيز در اين امر تعلل مي‌كرد در اين احوال شاه نيز به منظور تحريك و تكان دادن آمريكايي‌ها و تسريع در امضاي موافقت‌نامه دفاعي كه به نظرش موقعيت او را تثبيت مي‌كرد، از شوروي‌ها خواست كه هيئتي را براي مذاكره درباره انعقاد عهدنامه تجاوز بين دو كشور به تهران بفرستند.
دولت شوروي نيز وقت را تلف نكرده و هيئتي را به رياست سميونوف قائم مقام وزير خارجه و چند تن ديگر به تهران فرستاد. شوروي در حين مذاكره پيشنهادي درباره انعقاد عهدنامه دوستي و عدم تجاوز بين دو كشور به مدت ۵۰ سال تسليم ايران كرد. طرح مزبور شامل تعهد طرفين به اين بود كه خاك خود را براي تاسيس پايگاه نظامي و فرودگاه در اختيار دولت ثالثي قرار نداده و اجازه ندهند قواي هيچ كشور ثالثي در خاك آن‌ها اقامت كند. دولت ايران ضمن مذاكرات اصرار زيادي به لغو مواد ۵ و ۶ عهدنامه داشت، اين موارد مبني بر اين بود كه ايران با هيچ كشور ديگري موافقت‌نامه نظامي عليه شوروي امضا نكند. اين درخواست از طرف ايران رد شد و اعتراض شديد شوروي به ايران و هيئت حاكمه را در پي داشت.

[۱۶]


 

۱۲ - سال‌هاي تنش زدايي

[ويرايش]



به دنبال اقدام محمدرضا شاه به اصلاحات ارضي، مطبوعات شوروي كه تا تابستان ۴۱ گفتگو از رژيم فاسد شاهنشاهي مي‌كردند، يك باره تغيير لحن داده و به تجليل از شاه دست زدند و او را پيشگام اصلاحات ارضي ناميدند كه هر چند مسائل ايران را كاملا حل نمي‌كند؛ ولي به طور قطع يك قدم بزرگ به پيش به شمار مي‌رود.
علت اين تغيير اساسي بيشتر مديون تحولات بين‌المللي بود شاه پنهان نمي‌كرد كه هدفش اين است كه مناسبات ايران و شوروي حتي در آينده دور به همكاري اقتصادي و فني محدود شود و همه راه‌هاي نفوذ سياسي شوروي در ايران مسدود شود. شوروي نيز هنگامي كه درهاي دانشگاه‌هاي خود را به روي كشورهاي جهان گشوده بود هيچ ايراني اجازه نداشت به شوروي برود. اگرچه شوروي در مقابل سدهايي كه شاه در برابر شيوع افكار ماركسيستي در مقابل شهروندانش برافراشته بود همچنان به تلاش براي بهبود روابط دست مي‌زد.

[۱۷]


در مرداد ۱۳۴۲ نخستين موافقت‌نامه اقتصادي بين دو كشور منعقد شد كه شوروي را متعهد مي‌ساخت اجراي طرح ساختمان يك سد و دو مركز هيدروالكتريكي و يك طرح آبياري را به عهده بگيرد. يك سال بعد يعني خرداد ۴۳ نخستين موافقت‌نامه ترانزيت بين دو كشور به امضا رسيد كه تجارت بين دو كشور را براي سه سال منظم مي‌ ساخت.
به طور سنتي مهم‌ترين جاذبه بازرگاني ايران براي شوروي‌ها نزديكي بازارهاي ايران و بهاي ارزان حمل و نقل دريايي است؛ اما در سال‌هاي ۴۱-۵۱ عوامل ديگري به آن افزوده شد. گسترش سريع بازرگاني با افزايش بي‌سابقه نرخ رشد در ايران مصادف بود. موافقت‌نامه بازرگاني حجم صادرات ايران به شوروي را از ۲۰ ميليون دلار به ۷۰ ميليون دلار افزايش داد. مهم‌تر اين‌كه از ۳۵۰ ميليون دلار صادرات ۱۰۰ ميليون دلار آن شامل كالاهاي ساخت ايران از قبيل كفش، بخاري‌هاي نفت‌ سوز و يخچال مي‌شد. يكي از موافقت‌نامه‌هاي همكاري براي احداث كارخانه ذوب آهن و احداث لوله گاز و تاسيس كارخانه ماشين ‌سازي در ۲۳ دي ۴۴ بود.

[۱۸]


 

۱۳ - گسترش روابط بازرگاني

[ويرايش]



به محض اينكه دولت اتحاد جماهير شوروي همكاري با ايران را در احداث صنايع سنگين به عهده گرفت. روابط اقتصادي و فني و بازرگاني بين دو كشور به سرعت رو به گسترش نهاد. در مهر ۱۳۵۱ ايران و شوروي يك قرارداد بازرگاني و همكاري پانزده ساله امضا كردند. به رغم سايه‌اي كه انعقاد عهدنامه دوستي اتحاد شوروي و عراق بر مناسبات دو كشور‌ انداخته بود، روشن بود كه مسكو نمي‌خواهد دوستي با ايران را فداي اتحادش با عراق سازد كه اين قرارداد ضمن سومين سفر شاه به مسكو بسته شد.
ايران و عراق بر سر سيادت بر خليج فارس هميشه با هم كشمكش داشتند و نيز رقابت‌شان بر سر مسئله كردها شدت يافته بود؛ زيرا شاه از تمايلات استقلال‌طلبانه عراق حمايت مي‌كرد و به هم دستي سيا به آنان اسلحه مي‌رساند؛ ولي عراق مي‌كوشيد آنها را سركوب كند. شوروي نيز از يك طرف با رهبر كردها "بارزاني" روابط خوبي داشت.
مسكو در دو راهي مانده بود يا مي‌بايست اجازه دهد عراقي‌ها با سلاح‌هاي شوروي كردها را سركوب كند يا جلو احساسات ضد كردي عراقي‌ها را بگيرد و بدين ترتيب خودش را در وضع نامطمئني در كنار ايرانيان قرار دهد. شوروي كوشيد با آرام نگه‌داشتن طرفين از اين دو راهي نجات يابد؛

[۱۹]

اما اين سياست موجب نگراني ايران مي‌شد كه مي‌خواست از همكاري اقتصادي گسترده با مسكو اين تضمين را به دست آورد كه شوروي رقيب عراقي‌اش را بيش از‌ اندازه مسلح نخواهد كرد.
شاه مي‌خواست همكاري اقتصادي با شوروي ضامن پشتيباني از سياست اعمال نفوذش در منطقه باشد و در نتيجه شوروي روابطش را با عراق متعادل كند. از سوي ديگر شوروي از خريد بيش از‌ اندازه تسليحات توسط شاه گله‌مند بود. مسكو ايالت متحده را متهم مي‌كرد كه مي‌خواهد از مسلح شدن ايران در مقابله با مسكو استفاده كند.
آشتي صدام‌حسين و شاه در ۱۹۷۵ خيال شوروي‌ها را راحت كرد.در اسفند ۵۱ كه قرار بود مجتمع ذوب آهن اصفهان افتتاح شود شاه انتظار داشت كه "پرزيدنت پادگورني" كه هنگام افتتاح لوله سرتاسري گاز حضور يافته بود. در اين مراسم نيز حضور يابد؛ اما به جاي او "نخست وزير كاسيگين" به ايران آمد. او ضمن ملاقات با شاه سعي كرد ايران را به دوستي و حسن نيت دولت متبوعش متقاعد سازد و در نطقش چند بار به ادامه همكاري ايران و شوروي اشاره كرد؛ اما هيچ يك از اين كارها نمي‌توانست تلخي ناشي از انعقاد عهدنامه دوستي بين شوروي و عراق را زائل كند.
شاه در مصاحبه‌اي عهدنامه مزبور را زنگ خطري براي ايران مي‌دانست كه كوشش او را در به دست آوردن جنگ افزارهاي بيشتر توجيه مي‌كند و افزود اگر مسكو تنش‌زدايي واقعي با اروپا را در سرلوحه سياستش قرار داده است، بايد در خاورميانه هم همين نقش را بازي كند تنش‌زدايي تقسيم‌بردار نيست و امنيت اروپا بدون ثبات و امنيت خليج فارس جدا مسخره است. اين كدورت‌ها؛ اما نتوانست بر گسترش روابط اقتصادي تاثير گذارد.

[۲۰]


 

۱۴ - دلايل سياسي تضاد با شوروي

[ويرايش]



عوامل زيادي منجر به تضاد سياسي ايران با شوروي در زمان محمدرضا پهلوي شد. در اينجا به برخي از عوامل اشاره مي‌كنيم:
 

۱۴.۱ - عدم قطع وابستگي با غرب


ماهيت روابط ايران و آمريكا را در دهه ۱۳۴۱ـ ۱۳۵۱ با روي كارآمدن "نيكسون" در ۱۹۶۹م استحكام يافت. نخستين مسئله مهم در رابطه با تلاش‌هاي شوروي به قطع وابستگي ايران از غرب اين بود كه آيا تعهد ايران در سال ۱۳۴۱ به معني سست شدن وابستگي‌اش به ايالات متحد آمريكاست. نخستين نشانه تصميم ايران به باقي‌ماندن در اتحاد و ادامه وابستگي به آمريكا به رغم تعهدي كه به شوروي سپرده بود، مشاركت در مانور نظامي مشترك با آمريكا در فروردين ۱۳۴۳ بود كه تحت عنوان دلاور موجبات نارضايتي شوروي‌ها را فراهم كرد؛ اما آن‌ها مثل گذشته به جار و جنجال نپرداختند و تنها خواستند اطمينان پيدا كنند كه اين مانور با ايجاد محيط اعتماد و حسن هم‌جواري واقعي بين دو كشور تطابق دارد يا نه؟
شوروي نارضايتي خود را از داخل شدن ايران در پيمان سنتو كه وابستگي اعضاي آن به آمريكا بعد از خروج عراق از اين پيمان بيشتر شده بود، نيز اعلام كردند و براي تشويق ايران به خروج از سنتو و قطع وابستگي با آمريكا صحبت از اختلافات عميق بين اعضاي آسيايي سنتو و آمريكا و انگليس مي‌كرد. بزرگترين تلاش شوروي براي جداسازي ايران از غرب وقتي بود كه شروع به فروش اسلحه به ايران كرد. البته اين مقدار آن ‌قدر كم بود كه به زودي نگراني آمريكا از اين ارتباط را از بين برد.

[۲۱]


 

۱۴.۲ - عدم قطع رابطه با شركت‌هاي نفتي غرب


فشارهاي شوروي براي قطع وابستگي ايران به آمريكا همزمان با تشويق دائمي با اخراج شركت‌هاي نفتي غرب و لغو قرارداد با كنسرسيوم بود. مسكو قراردادهاي ايران را اسارت ايران به دست سرمايه‌داران انحصارطلب مي‌دانست. در سال ۱۳۵۱ كه دولت عراق "شركت نفت عراق" را كه در دست انگليسي‌ها بود، ملي كرد، تشويق‌هاي مسكو به قطع رابطه ايران با شركت‌هاي نفتي غرب افزايش يافت و به تبليغ اين شعار پرداختند كه ملي كردن واقعي نفت پيشرفت ايران را تسريع خواهد كرد.

[۲۲]


 

۱۴.۳ - مقاومت در برابر اقدامات شوروي در خليج فارس


مهم ‌ترين گرفتاري ايران در مناسبات با شوروي در سال‌هاي ۴۱ـ۵۱ مقاومت در برابر رخنه روز افزون شوروي در خليج فارس بود. جالب اين‌كه استدلال هر دو كشور در اين مورد يكسان بود و هر دو پيشنهاد مي‌كردند كه خليج فارس از سلطه‌جويي قدرت‌هاي بزرگ و جنگ بركنار بماند و فقط امنيت به عهده كشورهاي ساحلي خليج فارس گذاشته شود و هيچ قدرت خارجي نبايد در آن مداخله نمايد.
ايران با نگراني بسيار شاهد توسعه روابط با عراق بود و اعلاميه مشترك شوروي و عراق كه بر خلاف اعلاميه ايران و شوروي آشكارا نقش قهرمان از اهداف انقلاب اعراب در منطقه خليج فارس را به شوروي واگذار مي‌كرد و اتحاد شوروي با عراق اتحاد اين كشور با دشمن شماره يك ايران در خليج فارس به شمار مي‌رفت.

[۲۳]


 

۱۵ - پانويس

[ويرايش]


 

۱. خان ملك يزدي، محمد، غوغاي تخليه ايران، تهران، سلسله، ۱۳۶۲، ص۱۳.
۲. هوشنگ مهدوي، عبدالرضا، تاريخ روابط خارجي ايران، تهران، مولف، ۱۳۶۸، چ۱، ص۴۲۰.
۳. لنزوسكي، جورج، رقابت روسيه و غرب در ايران، ترجمه اسماعيل رايين، تهران، جاويدان، ۱۳۵۳، ص۲۱۸.
۴. ذوقي، ايرج، ايران و ابرقدرت‌هاي بزرگ در ايران، تهران، پاژنگ، ۱۳۶۷، ص۱۴۴.
۵. لنزوسكي، جورج، رقابت روسيه و غرب در ايران، ترجمه اسماعيل رايين، تهران، جاويدان، ۱۳۵۳، ص۲۱۷.
۶. هليدي، فرد، ديكتاتوري و توسعه سرمايه داري در ايران، ترجمه فضب الله نيك آيين، تهران، اميركبير، ۱۳۵۸، ص۲۷۰.
۷. فاتح، مصطفي، پنجاه سال نفت ايران، تهران، پيام، ۱۳۵۸، ص۳۷۵.
۸. هوشنگ مهدوي، عبدالرضا، در حاشيه سياست خارجي، تهران، گفتار، ۱۳۷۸، چ۱، ص۸۷.
۹. كولايي، الهه، نه شرقي نه غربي، تهران، مركز بررسي استاد تاريخي، ۱۳۷۹، ص۳۱و۳۲.
۱۰. هوشنگ مهدوي، عبدالرضا، تاريخ روابط خارجي ايران، تهران، مولف، ۱۳۶۸، چ۱، ص۹۱ـ۱۰۱.
۱۱. هوشنگ مهدوي، عبدالرضا، در حاشيه سياست خارجي، تهران، گفتار، ۱۳۷۸، چ۱، ص۸۷.
۱۲. هوشنگ مهدوي، عبدالرضا، تاريخ روابط خارجي ايران، تهران، مولف، ۱۳۶۸، چ۱، ص۱۱۰
۱۳. كاتوزيان، محمدعلي، اقتصاد سياسي ايران، تهران، مركز، ۱۳۶۶، چ۱، ص۲۷۲
۱۴. هوشنگ مهدوي، عبدالرضا، تاريخ روابط خارخي ايران، تهران، مولف، ۱۳۶۸، ص۱۳۴.
۱۵. هوشنگ مهدوي، عبدالرضا، تاريخ روابط خارخي ايران، تهران، مولف، ۱۳۶۸، ص۱۵۵.
۱۶. هليدي، فرد، ديكتاتوري و توسعه سرمايه داري، مترجم اسماعيل رائين، تهران، امير كبير، ۱۳۵۸، ص۲۷۲.
۱۷. مركز بررسي اسناد تاريخي، روابط ايران و شوروي، تهران، مركز بررسي اسناد تاريخي، ۱۳۸۱، ص۱۱.
۱۸. كيهان، مهدي، كمكهاي اقتصادي شوروي به ايران، تهران، صلح، ۱۳۵۴، ص۱۴.
۱۹. كاتوزيان، محمدعلي، اقتصاد سياسي ايران، تهران، مركز، ۱۳۶۶، چ۱، ص۳۶۷.
۲۰. هوشنگ مهدوي، عبدالرضا، تاريخ روابط خارخي ايران، تهران، مولف، ۱۳۶۸، ص۴۲۰.
۲۱. آوري، پيتر، تاريخ ايران به روايت كمبريج مترجم مرتضي ثاقب، بي جا، ۱۳۸۸، چ۱، ص۱۳۹.
۲۲. طلوعي، محمود، سياست خارجي در دوره پهلوي، تهران، هفته، ۱۳۶۹، ص۱۹۰ـ۲۰۱.
۲۳. هوشنگ مهدوي، عبدالرضا، تاريخ روابط خارخي ايران، تهران، مولف، ۱۳۶۸، ص۱۹۹


 

۱۶ - منبع

[ويرايش]



سايت پژوهه، برگرفته از مقاله «رابطه با شوروي در پهلوي دوم قبل از كودتا»، تاريخ بازيابي ۱۳۹۷/۰۳/۰۹.    
سايت پژوهه، برگرفته از مقاله «روابط با شوروي بعد از كودتاي ۲۸ مرداد»، تاريخ بازيابي ۱۳۹۷/۰۳/۰۹.    


برگشت به تلکس خبرها