تلکس ترابر نيوز :پايگاه خبري تحليلي حمل و نقل : نقش سدها در مديريت خشكسالي و سيلاب
دوشنبه، 1 آذر 1400 - 14:57     کد خبر: 94773

ترابر نيوز:

مصطفي فدايي‌فرد

نقش سدها در مديريت خشكسالي و سيلاب

 كشور ايران در منطقه كمربند خشك و بياباني جهان قرار گرفته و كويرهاي مركزي آن جزء خشك‌ترين مناطق دنيا به‌شمار مي‌روند. بررسي دوره‌هاي آماري بارش و رواناب در كشور نشان مي‌دهد كه در ايران به تناوب دوره‌هاي تر و خشك شديد تكرار شده است. بر اين اساس در ايران يا با مسائل و مشكلات كمبود بارش و خشكسالي دست به گريبان بوده‌ايم و يا در دوره‌هاي ترسالي و در زمان بارش‌هاي سنگين، وقوع سيلاب، كشور را با خسارات جاني و مالي شديد م بعضا فاجعه‌بار مواجه نموده است.

خشكسالي شديد و طولاني اواسط دهه ۱۳۳۰ تا اواسط دهه ۱۳۴۰ و پس از آن يك دوره طولاني مرطوب از سال ۱۳۴۷ تا ۱۳۷۶ و وقوع سيلابهاي بسيار بزرگ و فراگير سال‌هاي ۱۳۴۷، ۱۳۵۰ ، ۱۳۵۱ و در ادامه وقوع سيلاب‌هاي بزرگ در سال‌هاي ۱۳۷۰ و ۱۳۷۱ كه بطور مثال در حوضه درياچه اروميه باعث افزايش بي سابقه تراز آب درياچه اروميه تا حدود ۱۲۷۸ متر بالاتر از سطح دريا (يعني حدود ۸ متر بيشتر از تراز كنوني درياچه اروميه‌اي كه تا مرز خشكيدگي كامل پيش رفته بود،) گرديد كه در آن سالها براي حفاظت از هجوم آب شور درياچه به زمين‌هاي كشاورزي اطراف، دايك‌هاي متعددي احداث شد. در نهايت خشكسالي طولاني سالهاي ۱۳۷۷ تا ۱۳۹۷، كه كشور را با مشكلات مختلف كمبود آب، آلودگي هوا و توسعه ريزگردها مواجه نمود و متاسفانه هم اكنون وقوع سيلاب فراگير و ويرانگر فروردين ۱۳۹۸ كه شمال، غرب و جنوب‌غرب كشور را درنورديد و خسارات جاني و مالي فراواني برجا گذاشت. البته دوره‌هاي آماري طولاني و خاص خشكسالي و همچنين سيلاب‌هاي اخير، تفاوت بسيار زيادي با دوره‌هاي خشكسالي‌ و سيلاب‌هاي قبلي دارند كه در ادامه مورد بررسي قرار گرفته‌اند.

در دوره خشكسالي خاص و طولاني اخير، علاوه بر كاهش مقدار بارندگي، شدت، الگو و نوع بارش‌ها نيز تغييرات قابل توجهي داشته است و شاهد بوده و هستيم كه بارندگي‌هاي موثر بيش از ۱۰ ميليمتر در روز بطور چشمگيري كاهش يافته است و در عين حال بخش قابل توجهي از بارش‌ها به دليل اينكه مقادير آنها زير ۱۰ ميليمتر در روز بوده‌اند، موثر نبوده و روانابي را توليد نمي‌كنند. در دو دهه اخير كاهش چشمگير بارش برف نيز به نوبه خود مشكلات بهره‌برداري مستقيم از رواناب را تشديد كرده است و رواناب يكنواخت بهار و تابستان و منطبق با مصارف، جاي خود را به سيلابهاي شديد پاييز و زمستان داده است، كه مصارف مختلف آب در آن زمانها در حداقل خود بوده و هيچگونه انطباقي بين منابع و مصارف آب وجود ندارد.

طي دوره آماري خشكسالي مورد نظر، اتفاق ناخوشايند ديگري نيز به وقوع پيوست و آن هم افزايش دما بود كه منجر به افزايش تبخير و تعرق و مصارف كشاورزي گرديد. از طرفي رشد جمعيت و افزايش نياز آبي شرب و صنعت، فشار هر چه بيشتري را بر منابع آب كشور وارد كرد.

همه اين شرايط منجر به افزايش برداشت‌هاي بي‌رويه از آبهاي ارزشمند و استراتژيك زيرزميني گرديد و بسياري از دشت‌ها و مناطق مختلف كشور را بحراني نمود. اين اضافه برداشت‌ها در برخي از دشت‌هاي كشور به حدي بود كه عملا" با حفر و بهره‌برداري از چاههاي جديد، مقدار كل تخليه از مجموعه چاههاي آب آن منطقه ثابت باقي ماند. به عبارت ديگر، آبخوان برخي از مناطق كشور بطور كامل تخليه گرديد و ديگر آبي براي تخليه چاههاي جديد وجود نداشت، به نحوي كه منجر به گسترش پديده فرونشست‌هاي شديد در بسياري از نقاط كشور گرديد. در مجموع و با توجه به اين توضيحات، در سال‌هاي اخير عليرغم اينكه بارندگي‌ها با كاهش فقط حدود ۱۵ تا ۲۰ درصدي مواجه بوده است، رواناب‌هاي نظير، در بسياري از حوضه‌ها بيش از ۴۰% كاهش يافته است.

عليرغم وجود اين همه مشكلات كم نظير كه در دوره آماري خشك مورد بحث در كشور بوقوع پيوسته است، خوشبختانه سدهاي موجود و در دست بهره‌بردراي توانستند منابع آب و تامين نيازها را به خوبي مديريت كنند به نحوي كه به نظر مي‌رسد حتي بسياري از مسئولين نيز به تبعات واقعي خشكسالي‌ها پي نبرده و بسياري از مردم نيز به دليل عدم دريافت هشدارهاي لازم، حتي متوجه كمبود آب نيز نشدند. البته اين موضوع (يعني بي توجهي به كم‌آبي‌ها و عدم آگاه سازي مردم)، در نوع خود عيب بزرگي است كه بايستي به صورت مجزا مورد بحث و بررسي قرار گيرد.

طي سه ماه گذشته، سيلابهاي بسيار بزرگي در كشور به وقوع پيوست كه در نوع خود كم‌نظير بوده و طي آن بسياري از مناطق كشور كه از خشكسالي شديد و طولاني مدت رنج مي‌بردند، شرايط مطلوبي پيدا نموده و بسياري از تالابها و دشت‌ها سيراب گرديد و منجر به شور و شعف مردم به خصوص در مناطق كويري و اطراف تالاب‌هاي خشكيده، گرديد. در اين شرايط اگر سدهاي مخزني نبودند، اين خوشحالي مردم از دوام زيادي برخوردار نمي‌بود و مي‌توانست منجر به افزايش شديد خسارات جاني و مالي در مناطق مختلف كشور شود. با وقوع بارندگي‌هاي بهار و زمستان امسال كه بطور متوسط رشدي حدود ۳۰۰ درصدي را نشان مي‌دهند، مي‌توان اميدوار بود كه دوره خشكسالي شديد حدود دو دهه اخير به پايان رسيده است و همانند تناوب دوره‌هاي خشك و تر گذشته، دوره‌اي از ترسالي آغاز شده باشد كه در نوع خود جاي بسي سرور و شادماني است. ولي در اين شرايط نيز در صورت نبود سدهاي مخزني، وقوع سيلاب‌هاي فراگير و ويرانگر مانند سيلاب‌هاي بهمن ماه ۹۷ و فروردين ۹۸ مي‌توانست منجر به فاجعه ملي و مشابه سيلاب سال ۲۰۱۰ پاكستان شود.

وجود سد كرخه، سد دز و سدهاي كارون سيلاب‌هاي اخير خوزستان كه دوره بازگشت آنها تا حدود هزار سال تخمين زده شده است را كنترل كرده و خسارات پايين دست را به حداقل رساندند. هر چند كه اگر تجاور به حريم و بستر رودخانه در پايين دست سدها صورت نمي‌پذيرفت كه منجر به كاهش عبور جريان سيلاب شود و از طرفي اگر مسئولين محلي استان‌ها به منظور حفظ آب براي تامين نيازهاي شرب و كشاورزي، از تخليه موثرتر سدها ممانعت به عمل نمي‌آوردند و از همان ابتدا و پيش از وقوع سيلاب‌ها، تخليه از سدها با مقادير بيشتري انجام مي‌پذيرفت، خسارات در خوزستان بطور كامل كنترل مي‌گرديد. كما اين كه اگر سد تنگ‌معشوره كه سابقه مطالعاتي آن به حدود ۲۵ سال مي‌رسد، ساخته شده بود، فاجعه استان لرستان به وقوع نمي‌پيوست.

براي آشكارسازي نقش سدها در كنترل و مديريت سيل، كافي است وضعيت رونديابي سيلابهاي بهمن ماه سال گذشته و فروردين ماه سال جاري در مخازن سدها را مورد بررسي و تحليل قرار داد. در اين راستا، در نيمه شب نهم بهمن ماه، سيلاب تاريخي و بزرگي در حوضه كرخه به وقوع پيوست كه مقدار  پيك ورودي آن به سد كرخه حدود ۶۸۰۰ متر مكعب بر ثانيه به ثبت رسيده است كه در نوع خود و تا آن زمان بي سابقه بوده است. خوشبختانه سد كرخه توانست اين سيلاب را كنترل كرده و از وقوع يك فاجعه ملي جلوگيري كند. سيلاب‌هاي نوروز ۹۸ ورودي به سد كرخه با مقادير پيك حدود ۸۸۰۰ متر مكعب بر ثانيه نيز در سد ياد شده مستهلك گرديد. البته سد دز نيز خسارات سيلاب بزرگ سال ۱۳۹۵ با دبي پيك حدود ۸۰۰۰ متر مكعب بر ثانيه و سيلاب استثنايي فروردين ۹۸ با دبي پيك حدود ۸۰۰۰ متر مكعب بر ثانيه و سد گتوند سيلاب بزرگ سال ۱۳۹۴ با دبي پيك ۵۰۰۰ متر مكعب بر ثانيه و سد گلستان سيلاب بزرگ مرداد ماه ۱۳۸۰ را با دبي پيك حدود ۳۰۰۰ متر مكعب بر ثانيه (كه دوره بازگشت آن بيش از هزار سال تخمين زده شده است)، را به حداقل رساندند. در نمودار (۱) هيدروگرافهاي ورودي و خروجي سد مخزني كرخه براي دو سيل بزرگ بهمن ماه ۹۷ و فروردين ماه ۹۸ نشان داده شده است.

لازم به ذكر است كه چنانچه سد بختياري نيز به موقع ساخته مي‌شد، علاوه بر حفظ چند ميليارد متر مكعب آب، خسارات پايين دست سد دز نيز بطور كامل كنترل مي‌گرديد. متاسفانه چند سالي است كه احداث سد بختياري به دلايل غير كارشناسي به تاخير افتاده است و تداوم اين موضوع و عدم آغاز عمليات اجرايي سد بختياري مي‌تواند علاوه بر هدر رفت آب، موجب نگراني مسئولين و مردم در دوره مرطوب پيش‌رو و در زمان وقوع سيلاب باشد.

 رودخانه دز از دو سرشاخه بختياري و سزار تشكيل شده است كه بيش از نيمي از آب آن از سمت رودخانه بختياري وارد دز مي‌شود. در صورت احداث سد بختياري علاوه بر كنترل سيلابها، براي توليد برق كه در زمره انرژي‌هاي پاك قرار مي‌گيرد و مشكلات توليد گازهاي گلخانه‌اي را نيز ندارد، بسيار اثرگذار خواهد بود. با احداث سد بختياري علاوه بر تامين كمبود نيازهاي كشاورزي، توليد انرژي برقابي حوضه آبريز دز به دو برابر خواهد رسيد. ضمناً احداث سد بختياري علاوه بر افزايش آب تنظيمي سيستم رودخانه دز، موجب تله‌اندازي بخش قابل توجهي از رسوبات ورودي به مخزن سد دز شده و به افزايش عمر مفيد مخزن سد دز كمك خواهد كرد.

در بسياري از مناطق كشور، بخصوص در مناطق ساحلي، زمان تمركز حوضه‌ها كوتاه است و با وقوع بارش و ايجاد سيلاب، اين منابع آبي سريعاً از دسترس خارج شده و به دريا تخليه مي‌شوند و امكان استفاده از آنها بدون احداث سازه‌هاي ذخيره آب غيرممكن خواهد بود. بطور مثال در استان گيلان در حال حاضر سالانه بيش از سه ميليارد متر مكعب آب شيرين رودخانه‌ها بدون استفاده به دريا مي‌ريزد در حالي كه شبكه بزرگ سپيدرود در همين استان، از كمبود آب در رنج است.

نمونه ديگر اين امر را مي‌توان در حوضه‌هاي جنوبي مشاهده كرد. رژيم رودخانه‌هاي جنوب كشور باراني بوده و جريان پايه آن نسبت به حجم سيلاب‌ها، بسيار اندك است. بنابراين رژيم اصلي اين رودخانه‌ها سيلابي بوده و عمده آن در ماه‌هاي دي‌، بهمن، اسفند و فروردين اتفاق مي‌افتد كه چنانچه مهار نشود، به دليل نبود نياز آبي مستقيماً به دريا تخليه مي‌گردند. اين درحالي است كه عمده نيازها در اين مناطق، مربوط به ماه‌هاي، ارديبهشت، خرداد، تير، شهريور، مهر و آبان مي‌باشد. بنابراين چنانچه سدي در اين منطقه وجود نداشته باشد، عملاً نمي‌توان مقادير سيلاب را كنترل نمود و اين منابع آب بلا استفاده به دريا تخليه مي‌گردد. در ضمن، تخليه حجم عظيم جريان سيلابي در مسير رودخانه سبب بروز خسارت‌هاي زيادي نيز مي‌شود كه با ساخت سد، ضمن استفاده مطلوب از منابع آب، از بروز خسارت‌هاي جبران‌ناپذير به جان و مال مردم نيز جلوگيري مي‌شود. 

از طرفي، در سال‌هاي اخير تغييرات آب و هوايي موجب تغيير بيشتر در توزيع زماني و مكاني بارش و همچنين ميزان و نوع آن (تبديل برف به باران)، تغيير در ميزان بزرگي و فراواني وقوع سيلاب‌ها، تغيير در ميزان آورد ساليانه، تغيير در ماه‌هاي مستعد براي وقوع سيلاب‌هاي حداكثر، تغيير در كيفيت آبها، تغيير در ميزان تبخير و همچنين ميزان تغذيه سفره‌هاي آب زيرزميني خواهد شد. همچنين افزايش دما، هم ميزان بارش برف را كاهش داده و هم زمان ذوب آن را از فصل بهار به فصل زمستان تغيير داده است كه اين مسئله بر الگوي فصلي جريان آب رودخانه‌ها  نيز تأثير گذاشته است. در واقع در اثر اين پديده، مكانيزم طبيعي كه تضمين‌كننده توزيع متوازن و تدريجي آب در ماه‌ها و فصول مختلف سال است، به مرور تغيير نموده و جاي خود را به بارندگي‌هاي شديد، رگبار و سيلاب‌هاي ناگهاني داده است. به عبارت ديگر حجم رواناب‌ها در فصل زمستان افزايش يافته و در فصول خشك، به شدت كاهش يافته است. بر اين اساس، بهترين راهكار مناسب كه بتواند تشديد عدم توازن مكاني و زماني بين منابع و مصارفِ آب را تعديل نمايد، احداث سدهاي مخزني جهت ذخيره آب در فصول پرآب و توزيع تدريجي آن در فصول خشك مي‌باشد.

جمع‌بندي و نتيجه‌گيري:
درحال حاضر سدها جزء مؤلفه‌هاي اصلي مديريت منابع آب در جهان و از جمله ايران هستند و بدون استفاده از اين زيرساخت‌ها نمي‌توان بخش آب كشور را راهبري كرد. وابستگي بخش‌هاي مختلف مصرف كننده به نقش تأمين آب سدها و همچنين وابستگي جوامع و توسعه پايين دست سدها به نقش كنترل سيلاب آنها و بسياري موارد ديگر، حذف سدها را از سيستم مديريت منابع آب كشور غيرممكن مي‌سازد.

در بسياري از مناطق كشور كه به دليل كمبود اعتبارات، طرحهاي توسعه منابع آب به موقع به اجرا نرسيده‌اند، مردم راسا" وارد عمل شده و با برداشت‌هاي غير اصولي از آبهاي سطحي و زيرزميني، توسعه ناپايدار را باعث شده‌اند.

همه فشار براي ايجاد اشتغال، بر منابع آب وارد شده است و تقريبا" تمامي طرحهاي توسعه، آب محور بوده‌اند. اين در حالي است كه پتانسيل‌هاي بالقوه كشور مانند گردشگري و معادن و صنايع براي افزايش اشتغال مورد توجه قرار نگرفته است.

معضل اصلي دشوار شدن تامين آب در سالهاي اخير اين است كه كاهش رواناب، بيش از دو برابر كاهش مقدار بارندگي‌ها بوده است.

بسياري از سدهايي كه ورودي آنها در چند سال اخير كاهش يافته بود، شديدا مورد انتقاد قرار گرفته بودند در حالي كه همه اين قبيل سدها، در سيلابهاي اخير با ظرفيت كامل مورد بهره‌برداري قرار گرفته‌اند كه از آن ميان عملكرد سدهاي كرخه، ساوه، گاوشان و حتي سد تالوار قابل توجه بوده است. اين در حالي است كه كاهش ورودي به اين گونه سدها در خشكسالي‌هاي اخير، به دليل توسعه بي رويه و ناپايدار توسط مردم در بالادست اين سدها بوده است.

عبور از دوره‌ طولاني خشكسالي‌هاي طولاني مدت طي سال‌هاي ۷۷ تا ۹۷ و همچنين تعديل خسارت سيل‌ها بدون وجود سدهاي مخزني غير ممكن بود. ضمن اين كه چنانچه سد بختياري ساخته شده بود، خسارات سيلاب در خوزستان بطور كامل كنترل مي‌گرديد و بخش بزرگ‌تري از حجم سيلاب‌ها مديريت مي‌گرديد. عملكرد سدهاي مخزني حوضه‌هاي كرخه و كارون مصداق بارز اين ادعاست.

در صورت ساخت سد تنگ معشوره بر روي رودخانه كشكان كه سابقه مطالعاتي آن به ۲۵ سال مي‌رسد، فاجعه استان لرستان به وقوع نمي‌پيوست.

نمودار شماره يك


فروردين ۹۸

* رئيس كميته ارزيابي سيلاب كميته ملي سدهاي بزرگ ايران و كارشناس بازنشسته مهاب قدس


برگشت به تلکس خبرها