آيا شما به «آدم فضاييها»، «بشقاب پرندهها» و موضوعاتي از اين قبيل اعتقاد داريد؟ من نه! با اين همه، به نظر ميرسد بدونِ آنكه بخواهيم در دامِ «نظريه توطئه» (Conspiracy theory) بيفتيم، هنوز هم چيزهايي در اين جهان وجود دارند كه بسيار تعجببرانگيز هستند. اين مطلب، در مورد يكي از اين چيزهاي عجيب است.
(هشدار: قرار نيست در يك سايت جديِ اقتصادي، راجع به «آدم فضاييها» و كمكشان به ساخت «اهرام مصر»، يا مطالبي از اين قبيل چيزي بخوانيد!)
به گزارش تجارتنيوز، ماجرا از اين قرار است كه از دو ايستگاه راديويي مرموز در «روسيه» (يكي در «سنپترزبورگ» و ديگر در نزديكي «مسكو»)، از سالهاي دهه ۱۹۷۰ ميلادي به اينسو، به صورت شبانهروزي و بدون وقفه، براي نزديك به ۵۰ سال يك موج راديويي منتشر ميشود كه هيچكس نميداند چيست و چرا قطع نميشود.
—–براي شنيدن صدايِ اين موج راديويي اينجا را كليك كنيد.—–
صداي اين موج راديوييِ تكرارشونده، شبيه يك «نويز» است و البته گاهي صداي «نويز» قطع ميشود و صداي يك زن جايگزين آن ميشود كه به زبان روسي، جملاتي مرموز را زمزمه ميكند كه به نظر ميرسد يك «رمز» باشند. اما ماجراي اين ايستگاههاي راديويي مرموز چيست؟
«جنگ سردي» كه گرم نشد، اما تمام هم نشد
داستان را بايد از «جنگ سرد» شروع كنيم. «جنگ سرد» ميان اتحاد جماهير شوروي و ايالات متحده آمريكا در اواخر دهه ۱۹۸۰ ميلادي به پايان رسيد و تا سالهاي ابتدايي دهه ۱۹۹۰ ميلادي، ديگر اثري از شوروي باقي نمانده بود: شوروي تجزيه شد و از دلِ آن جمهوريهايي مانند «آذربايجان»، «ارمنستان» و «قزاقستان» پديد آمدند.
با اين همه، ظاهرا برنامهريزي سردمداران شوروي (دستكم در دهههاي ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ ميلادي)، اين بود كه اين جنگ سرد، ميتواند دير يا زود به يك روياروييِ تمام عيارِ اتمي تبديل شود. ماجراي «بحران موشكي كوبا» (Cuban Missile Crisis) نشانه اوج اين نگراني بود كه حدود ۱۳ روز طول كشيد، ۱۳ روزي كه طي آنها، جهان در آستانه يك جنگ هستهايِ واقعي ميان ابرقدرتها قرار گرفته بود.
در دهههاي ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ ميلادي، شوروي سابق و آمريكا، به شدت نگران حمله هستهاي از سوي طرف مقابل بودند.
ماجرا از اين قرار بود كه شوروي، سكوهاي پرتاب موشكهاي هستهاي خود را در خاك «كوبا» مستقر كرد كه بيش از حد به آمريكا نزديك بود و در واقع، حياطخلوت آمريكا به حساب ميآمد. آمريكاييها هم البته همين كار را كرده بودند. آنها موشكهاي هسته اي خود را در خاك كشورهايي همچون «يونان» و «تركيه» مستقر كرده بودند و شوروي به شدت نسبت به اين موضوع حساس شده بود.
اين تقابلِ جدي، خيلي زود خاتمه پيدا كرد: ديپلماتهاي دو كشور دست به كار شدند و در نهايت شوروي موشكهايش را از «كوبا» خارج كرد و آمريكا هم در مقابل، موشكهايش را از «تركيه» بيرون آورد.
با اين همه، نگرانيِ متقابل آمريكا و شوروي نسبت به وقوع حمله هستهاي از سوي طرف مقابل، پايان پيدا نكرد و كارشناسان نظامي شوروي، طرحي سرّي را كليد زدند كه ابعاد آن مدتها بعد روشن شد. همين طرح مخفيانه (به باور بسياري)، عامل اصلي انتشار «نويز» مرموز از ايستگاههاي راديويي شوروي بود.
استراتژي «دست مردِ مرده»
اين طرح، در نظر كارشناسان نظامي شوروي، به صورت خيلي ساده اين بود: اگر آمريكا ما را با بمباران اتمي به طور كامل نابود كرد و فرصتي براي آن نبود كه ما هم به صورت متقابل به سمت آمريكا موشك اتمي شليك كنيم، موشكهاي اتمي ما اين كار را به صورت خودكار انجام خواهند داد!
ابزار فني اين كار امروز خيلي ساده به نظر ميرسد، اما كليت طرح هوشمندانه است و به آن «كليد مرد مرده» (Dead man’s switch) يا «دست مردِ مرده» ميگويند. (روسها، خودشان اين طرح را «هدايت ضربه متقابل هستهاي پريمتر» ميناميدند، نامي كه كمي خشك به نظر ميرسد!)
سلاح مرموز شوروي، يك «نويز» راديويي بود كه در صورت توقف، ميتوانست به صورت خودكار دستور حمله هستهاي به آمريكا را صادر كند.
اما اين سيستم (يا اين استراتژي) چطور كار ميكند؟ اگر بمب هستهاي شوروي را نابود ميكرد، سيستم بمبهاي هستهاي شوروي به شكلي از كار ميافتاد كه به طور خودكار به سيستم اجازه ميداد موشكهاي هستهاي را به سمت آمريكا شليك كند. در واقع، «دست مرد مرده»، پس از مرگش قاتل را مجازات ميكرد.
از نظر فني هم، قطع مدار (بر اثر انفجار هستهاي)، موجب فعالشدن سوئيچي ميشد كه موشكها را شليك ميكرد. خيلي از خودروهاي امروزي، سيستم مشابهي دارند كه در صورت بروز تصادف شديد، مدار الكتريكيِ خودرو را از كار مياندازند. البته، سيستم «دست مرد مرده»، برعكس كار ميكرد و مدار الكتريكي را فعال ميكرد!
اما آيا همه ماجرا همين است؟
«نويزي» كه اين سيستم در تمام اين سالها به صورت شبانهروزي منتشر ميكند، هنوز هم قطع نشده و ظاهرا رازآلود بودنِ ماجرا براي روسها هم جذابيت دارد، چرا كه آنها را مرموز و قدرتمند نشان ميدهد. مقامات روسي هم بارها در مقابل اين پرسش كه اين سيستم چيست و چرا هنوز از كار نيفتاده، اظهار بياطلاعي كردهاند. (ميتوان پرسيد «انرژي» مورد نياز براي فعاليت سيستم از كجا تامين ميشود؟!)
اما تمامِ آنچه كه در بالا خوانديد، تنها يك فرض است (هر چند معقولترين فرض). فرضهاي ديگري هم مطرح شده، مثلا اينكه اين «نويز» در واقع براي ارتباط با زيردرياييهاي هستهاي شوروي فعال بوده، اما باز هم شكل ارتباط به صورت دقيق مشخص نيست. كساني هم گفتهاند كه روسها به دنبال ارتباط با «فضاييها» بودهاند، فرضي كه از بقيه فرضها حتي نامعقولتر هم هست.
تاريخ «شوروي سابق» ناگفته كم ندارد./ تصويري از يك هواپيما با طراحي عجيب مربوط به شوروي، در ساحل درياي خزر
هر چه باشد، «اتحاد جماهير شوروي» سابق، به عنوان يك ابرقدرت كه شمايلي كمسابقه در تاريخ جهان داشته، مُهر خود را هم به شكلي منحصر به فرد بر صفحات تاريخ حك كرده است. روسها اولين كساني بودند كه فضاپيما به فضا فرستادند و اولين كساني هم بودند كه يك «ايستگاه فضايي» («ايستگاه فضاييِ مير») را ايجاد كردند، اما تاريخ مهلتشان نداد و سقوطشان كارشان را تمام كرد. بنابراين، شايد انتشار «نويز» مرموز، همچنان ادامه داشته باشد.