نويسنده: هادي غلام نيا، كارشناس اقتصاد سياسي بين الملل
ديپلماسي ايراني: ايده انتقال گاز آذربايجان به اروپا از مسير تركيه براي نخستن بار در 17 نوامبر سال 2011 در خلال سومين مجمع اقتصادي و انرژي درياي سياه در استانبول مطرح شد. در آن جلسه رجب طيب اردوغان، رئيس جمهوري تركيه و الهام علياف، رئيس جمهوري آذربايجان دو روياي دستيافتني در سر داشتند. تركيه به دنبال تبديل شدن به هاب انتقال انرژي منطقه به سمت اروپا بود و آذربايجان نيز دستيابي به بازار مصرف گاز 500 ميليارد مترمكعبي اروپا را در سر ميپروراند. به همين دليل، با نقش آفريني تاريخي تركيه، دو خط لوله تاناپ (ترانس آناتولي) و تاپ (ترانس آدرياتيك) به يكديگر متصل شدند تا گاز استحصال شده از ميدان شاه دنيز آذربايجان در درياي خزر را به يونان، بلغارستان و ايتاليا منتقل كند. شايان ذكر است كه شركت ملي نفت ايران مالك 10 درصد سهام پروژه ميدان گازي شاه دنيز است.
آذربايجان با همكاري سه شركت بريتيش پتروليوم، سوكار (شركت ملي نفت آذربايجان) و بوتاش (شركت دولتي انرژي تركيه) در مرحله نخست قرار است از خط 56 اينچي مذكور 16 ميليارد متر مكعب گاز به سمت تركيه و اروپا ترانزيت كند و در مرحله دوم تا سال 2026 حجم آن به 23 ميليارد متر مكعب خواهد رسيد. در صورت تكميل پروژه انتقال گاز تركمنستان به آذربايجان (خط ترانس كاسپين) حجم صادرات تا 60 ميليارد متر مكعب در سال نيز افزايش خواهد يافت.
با اين تفاسير، سوال اينجاست كه ساختار اين بازي بزرگ چه نتايجي را رقم خواهد زد و جايگاه كشورمان ايران در اين بازي كجاست؟
روسيه امروز مهمترين تامين كننده گاز اروپاست كه سالانه يك سوم گاز مورد نياز قاره سبز (در حدود 170 ميليارد متر مكعب) را تامين ميكند. با تكميل خط نورد استريم دو كه به همراه كشور آلمان درحال اجرايي سازي است، حجم گاز صادراتي روسيه به كشورهاي اتحاديه اروپا 225 ميليارد متر مكعب افزايش خواهد يافت. دولت ترامپ با هدف مقابله با اين وضعيت، تحريمهاي هدفمندي را عليه شركت مجري اين طرح يعني گازپروم روسيه اعمال كرد كه موجب توقف كار تكميل آن شده است. در اين شرايط، روسيه نخستين كشوري است كه از اجرايي شدن اين طرح به تكاپو خواهد افتاد.
از سوي ديگر، همانطور كه اشاره شد، با اجراي فرايند لوله گذاري تركمنستان در بستر درياي خزر و انتقال گاز به آذربايجان، جايگاه روسيه از اين هم متزلزلتر خواهد شد.
تركيه در اين ميان در حال تكميل جايگاه راهبردي خود به عنوان هاب ترانزيتي (كالا و انرژي) از آسيا به اروپاست كه جايگاه حزب عدالت وتوسعه را در اين كشور مستحكمتر خواهد كرد. اروپا به عنوان يك بازيگر واحد، از يك سو در پي كاهش ميزان وابستگي انرژتيكي به روسيه و متنوع سازي تامين كنندگان انرژي خود است. با رشد توليدات ال.ان.جي در ايالات متحده نيز اين كشور از ديگر تامين كنندگان عمده بازار گاز اروپا خواهد بود.
درسهايي براي ديپلماسي انرژي ايران
اتصال به بازار گاز اروپا، پروژهاي است كه در ايران نيز در دولتهاي مختلف پيگيري شده است، اما هيچ كدام از آنها نتوانستند به اين هدف دست يابند. نكته آزار دهنده اينجاست كه حجم صادرات گاز آذربايجان به اروپا با ميزان توليد گاز در ايران به هيچ عنوان قابل مقايسه نيست. بر اساس اعلام شركت ملي گاز ايران (NIGC) توليد گاز در كشور به روزانه يك ميليارد متر مكعب رسيده است كه بيش از 600 ميليون متر مكعب در شبكه خاگي به مصرف ميرسد. صادرات گاز ايران نيز كمتر از 60 ميليون متر مكعب در روز است به طوري كه تركيه، عراق، ارمنستان و نخجوان تنها دريافت كنندگان گاز ايران به شمار ميآيند. پروژه صادرات گاز به پاكستان، هند، عمان و امارات (شارجه) نيز همانند پروژه انتقال گاز به اروپا همچنان روي كاغذ باقي مانده است.
همانطور كه اشاره شد، آذربايجان با درگيرسازي كشورهايي همچون تركيه، گرجستان، يونان و آلباني به آرزوي ديرينه خود دست يافت، اما مجريان ديپلماسي انرژي در ايران همچنان به دنبال مشاجره تئوريك بر سر نوع و مقصد صادرات انرژي كشور هستند. بي شك، مصرف بالاي انرژي در شبكه خانگي، قيمت غيرقابل توجيه، فقدان وجود رگيولاتوري انرژي و عدم طراحي برنامههاي همكاري استراتژيك با همسايگان در بخش انرژي از كليديترين چالشهاي پيش روي ورود جدي ايران به بازار انرژي منطقهاي و جهاني است.