جانشين فرمانده كل سپاه گفت: هدف ما از برد موشكها دستور رهبر انقلاب است كه ۲۰۰۰ كيلومتر باشد و ما بر اساس همين همه موضوعات را تنظيم كردهايم.
به گزارش خبرگزاري مهر، سردار علي فدوي جانشين فرمانده كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي با حضور در برنامه دست خط به سوالات مجري اين برنامه پاسخ داد.
متن كامل گفتگوي سردار فدوي به شرح زير است:
*سردار اوضاع كشور چطور است؟ از جايگاه جانشيني فرماندهي كل سپاه پاسداران بخواهيد مقايسه با ۴۰ سال پيش كه جنگ شروع شد، داشته باشيد ما كجاي راه هستيم و با قبل چه تفاوتهايي داريم؟
به بركت انقلاب اسلامي كه الان ۴۱ سال و ۷ ماه از انقلاب گذشته است، در مورد هر موضوعي اعم از امنيت، نظامي، تسليحاتي، علمي و … قابل قياس با قبل نيستيم. در خيلي از مواقع و موارد در سال ۵۷ و ۵۸ و ۵۹ كه جنگ شروع شد، در ذهنها هم خيلي از مواردي كه الان بعنوان يك موضوع عادي در بين همه مردم از آن مطلع هستند و ديدهاند، نبود.
اگر تحقيقي درباره جايي كنيد كه همه فناوريهايي بزرگ آمريكايي از آنجا بروز كرد كه دره سيليكون آمريكا است، همه دنيا اين را قبول دارند كه مردم ما از بالاترين بهره هوشي برخوردار هستند. كتابچهاي هست كه كسي از دانشگاه شريف به آنجا رفته بود چاپ كرده بود، تعداد زيادي از شركتها را عنوان كرده بود كه همه ايراني هستند.
لازمه هر نوع پيشرفتي در هر زمينهاي موضوعي است كه ايران بيش از نياز خودش دارد؛ يعني آدم.
اگر روالهاي مديريتي ما طبق روال انقلاب اسلامي و امام و آن چيزي كه در اسلام عنوان شده، باشد همه اين توانمنديهاي آدمها بروز پيدا ميكند. ولي متأسفانه در خيلي از سيستمهايي كه در خيلي از كشورها وجود دارد تغييري حاصل نشد.
*يعني بهره ويژهاي كه بايد برده شود...
يعني سيستمگذاري كه آمريكاييها در سال ۳۶ به بعد كرده بودند تغيير خاصي نكرد. در اين سيستمها از اين موضوعات اصلاً نيست كه بتوانيد از توانمنديهاي جوانان داخل كشور بالاترين بهره را ببريد. آنها سيستمسازي كه ميكردند براي اهداف خودشان بود، نه براي اهداف اين جغرافيا و اين مرز و بوم. هنوز متأسفانه گريبان گير اين موضوع هستيم. آيا گرفتاريهاي معيشتي داخل كشور در شأن ملت مسلمان ما هست؟ مشكل از آن سيستمهايي است كه هنوز كاركرد دارد، آن ساختارهايي كه هنوز هست.
آمريكاييها بعد از ۴۱ سال حضور فيزيكي در اينجا ندارند، ولي چون سيستم گذاري كردهاند آن سيستمها برقرار است. سختترين كار دنيا چه كاري است؟ كاري است كه آدم براي انجام آن اگر لازم شد بايد جان بدهد. شما اگر براي كارهايي كه سخت نيست و براي انجام آن نبايد جان بدهيد، مثلاً همين مسائل اقتصادي كه براي كار درست انجام دادن در اين زمينه نبايد جان بدهيد، در سياست و فرهنگ نبايد جان بدهيد، ولي بايد طبق قاعدههايي كه خداوند بيان كرده، عمل كنيد؛ اگر ميخواهيد پيروز شويد. وقتي عمل به قاعدههايي خدا نميكنيد ما پيروز ميشويم؟
*الان يكي از مواردي كه بحث ميشود و آمريكاييها در هفته اخير تلاش كردند مكانيسم ماشه را عملياتي كنند تا از توان دفاعي ايران جلوگيري كنند، به خصوص كه مسئله آنها مسئله منطقهاي و موشكي است. الان چقدر جلو رفتهايم؟ آخرين آزمايشي كه انجام داديم فكر ميكنم ۴۰۰ يا ۳۰۰ كيلومتر اضافه كرديم.
براي ما مسئله مسافت و اينها موضوعيت ندارد؛ براي ما دستور مقام معظم رهبري درباره برد موشك ۲ هزار كيلومتر مطرح است. ما بر اساس اين ۲ هزار كيلومتر همه موضوعات را تنظيم كردهايم و هر دستور ديگري باشد، همه لازمههاي آن فراهم ميشود؛ اصليترين لازمهاش آدم است.
*برخي گمان ميكردند بعد از شهادت سردار طهراني مقدم خيلي عقب ميافتيم.
نه، مهم نيست چه موضوعاتي مطرح است. چندين سال پيش آقا فرمودند درباره دقت موشكي كار كنيد. موشكي كه ميزنيد براي كشتار جمعي نيست؛ بلكه هدفزن است مثل اينكه تك تيرانداز بخواهد تيري بزند، بايد اينچنين موشك بخورد. چه موشكي باشد؟ موشكي كه برد آن ۲ هزار تا باشد، سرموشكي هزار و ۵۰۰ كيلوگرم است و مثلاً اين ۶ متر مربع هدف است. الان موشكهاي ما در اين وضعيت هستند.
در همه زمينهها اينچنين است. در موضوع دريايي هنوز در سال ۱۳۹۹ شمسي يا ۲۰۲۰ ميلادي در هيچ نيروي دريايي در دنيا سرعتهاي بالاتر از ۳۵ نات معنا و مفهومي جاري و ساري ندارد.
*ما الان در ۸۰ نات هستيم.
من ۲ سال و يك ماه است كه از نيروي دريايي بيرون آمدهام. من در نيروي دريايي كه بودم شناور موشكانداز با ۹۲ نات سرعت را در فورس ۳.۴ دريا تست كرديم. يعني ۱۷۶ كيلومتر سرعت! اين دريا است. در اتوبان زمين صاف است، در دريا موج در اختيار كسي نيست و به زودي به ۱۰۰ نات ميرسيم. طراحي، ساخت، مواد اوليه، موشك، سيستمهاي كنترل آتش و ارتباطي همگي ايراني است.
*ميگويند امريكاييها به خصوص ناوهاي آنها از اين شناورهاي ما خيلي وحشت دارند. درست است؟
بحث اين طولاني ميشود، ولي چون مطرح كرديد بيان ميكنم. نيروي دريايي سپاه در حالي كه حكم ما براي شهريور سال ۶۴ است كه نيروهاي زميني، دريايي و هوايي در سپاه تشكيل شود. آن زمان قرارگاه نوح بوديم. يك مطلبي پيش آمد، ميدانيد بعد از عمليات بيت المقدس كه قبل از آن چندين عمليات بود تا عراقيها را بيرون كرديم، از بيتالمقدس تا عمليات والفجر ۸ كه نزديك ۴ سال طول كشيد تحليلي ايجاد شد و روي اين تحليل بيشتر آمريكاييها و غربيها تاكيد ميكردند كه اين جنگ غالب و مغلوب ندارد.
وقتي عمليات والفجر ۸ انجام شد كه خود غربيها ميگويند توسط نيروهاي جوان سپاه و بسيج كه طبق روالهاي معمول دنيا عمليات نميكنند. هنوز هم در دنيا كسي جرأت ندارد آنچنان عمليات كند. اين عمليات يك تلقي در دنيا درست كرد كه اين چه توانمندي است كه توانسته اين عملياتي كه هيچ كسي در دنيا قادر به انجام آن نيست، انجام دهد. اروند رودخانه عجيبي است؛ خود عمليات والفجر ۸ و اجراي آن برنامه دو ساعته را ميطلبد. اين عمليات اين مسئله را در دنيا تثبيت كرد كه اين جنگ غالب و مغلوب دارد.
*يعني آن تحليل را زير سوال برد.
نه تنها اين تحليل را زيرسوال برد، بلكه دنيا و مخصوصاً آمريكاييها را مطمئن كرد كه غالب و مغلوب وجود دارد. اين دقيقاً زماني است كه آمريكا مستقيماً وارد جنگ شد و ظرف مدت چند ماه تعداد ناوهايشان را به ۸۶ فروند ناو جنگي رساندند. الان چند ناو جنگي در خليج فارس است؟ الان ۲۰ و چند ناو جنگي است! آن زمان ۸۶ ناو جنگي آوردند.
در همين شرايط بخاطر همين تغيير استراتزيك ايجاد شده كه امريكاييها خود وارد جنگ شدند، صادرات نفت ما به زير ۱۰۰ هزار بشكه رسيد. اين وضعيت نامطلوبي بود. آن زمان ما همه كالاها را وارد ميكرديم. همه اين كالاها را با كشتي وارد ميكرديم. همه نفتي كه صادر ميكرديم ميزدند، همه واردات ما را ميزدند. عراقيها به دستور آمريكاييها ميزدند. منطقه عمليات را در شمال خليج فارس تا تنگه هرمز گسترش دادند.
تا آن زمان هم نيروي دريايي سپاه در دريا نبود. روز هشتم اسفند سال ۶۵ در اوج عمليات كربلاي ۵ در شلمچه، جلسهاي تشكيل شد و آقاي هاشمي گفت بررسي كنيد كه ميتوانيد وارد خليج فارس شويد.
ميدانيد اولين عمليات نيروي دريايي سپاه در آبهاي خليج فارس در چه تاريخي انجام شد؟ در اول فروردين سال ۶۶؛ يعني ۲۰ روز بعد عمليات انجام شد و بلافاصله تا زمان قطعنامه ادامه پيدا كرد. بيش از ۱۴۰ عمليات دريايي، بيش از ۱۸ عمليات موشكي ساحل به دريا، بيش از ۵ عمليات ويژه كه هنوز نميتوانيم درباره ابعاد آن عمليات صحبت كنيم، انجام شد.
ما آمريكاييها را در سال ۶۶ و ۶۷ به خاك مذلت نشانديم. همه مردم سال گذشته را به ياد دارند كه يك هواپيماي بدون سرنشين خيلي پيشرفته آمريكايي را رزمندگان هوافضاي سپاه در منطقه شرقي تنگه هرمز مورد اصابت قرار دادند و سقوط كرد. آمريكاييها در دهه ۷۰ از ايران به دادگاه لاهه شكايت كردند. اصل لايحه ۱۶۰ يا ۲۶۰ صفحه بود، خيلي دقيق به ياد ندارم. ۱۰ هزار صفحه پيوست دارد. در اينجا با عكس و نقشه و تصويرهاي رنگي مدعي شدند كه نيروي دريايي سپاه اين همه كار با ما كرده است كه بعد ما سكوي آنها را زديم. اين را خبيثانه گفتند.
چون شروع با آنها بود، ولي ما اين طوري پاي كار رفتيم. مدعي شدند ناو «ساموئل بي رابرتز» يك ميليارد دلاري آمريكا، هلي كوپترهاي ما، هواپيماي ما، كشتيهاي بيشمار پشتيباني ما را زدهاند؛ همه اينها را ليست كردند. اين بلاها سر آمريكاييها آمد.
*با همين شناورهاي تندرو؟
نه اين شناورهايي كه الان داريم، آن زمان شناور تندرو نبود. ما شناور براي كجا ساخته بوديم؟ براي اينكه عمليات والفجر ۸ را انجام دهيم و از اين سوي رودخانه به سوي ديگر آن برويم.
*نه در دريا و خليج فارس!
براي كربلاي ۳ ساخته بوديم؛ ۲۴ كيلومتر از ساحل اين سكوها فاصله داشت. براي بدر و خيبر اين شناورها را ساخته بوديم، براي آبهاي هور كه مانند آبهاي استخر است. در درياي خليج فارس كه ۲۵۰ هزار كيلومتر مربع وسعت دارد و چند صد كيلومتر عرض دارد، هزار و خردهاي كيلومتر طول دارد، موجهاي بسيار بزرگي در اثر بادهايي كه وجود دارد، توليد ميشود، ولي با همين شناورها رفتيم.
*و آن توانمندي كه آن زمان داشتيد شايد نسبت به الان قابل قياس نبود.
اصلاً به حساب نميآمد. ما هيچ سلاح دريايي، موشك، اژدر، توپ دريايي، سيستم الكترونيك در دريا نداشتيم. سيستم الكترونيك در دريا خيلي مهم است؛ هيچ سيستم جنگ الكترونيك نداشتيم. همه اينها برقرار است در حالي كه همه ايراني است.
*گفته بوديد اطلاعاتي كه آمريكاييها از توان دريايي ايران دارند، اطلاعات كمي است و آنها زماني متوجه قدرت واقعي ما ميشوند كه يا شناورهاي آنها غرق شده يا دچار وضع وخيمي شده است.
آمريكاييها فكر ميكردند ما شناور تندرو داريم. وقتي شناور حركت ميكرد ۲۰ نات سرعت داشت. يعني سرعت امريكايي از سرعت شناور ما بيشتر بود. از تاكتيك استفاده ميكرديم از عهده ما برنمي آمد. در همين قضيه سرعت ۲۰ نات، بيش از ۹۰ نات! موشك را در سال ۶۶ نميفهميديم؛ آنهم روي شناور. موشك ۱۰۰ كيلومتري داريم. وقتي دشمن اين را ميشنود احساس مرگ ميكند.
قايق تندرويي كه در ۱۰۰ كيلومتري است شناور امريكايي هيچ اقدامي عليه آن نميتواند انجام دهد. نه خود ناو، نه هواپيمايي كه پشت ناو است، ولي او ميتواند موشك بزند.
*اشارهاي به سال ۶۵ داشتيد كه آمريكا تحليل كرد غالب اين جنگ عراق نيست، الان هم تحليل اين چنيني ميكنند كه آمريكاييها به خصوص در حوزه منطقهاي كم آوردند و كارهايي ميكنند و برخي ميگويند اين كارها نمايشي است و برخي ميگويند اينها عمقهايي دارد كه بعداً مشخص ميشود. همين پيمانهايي كه امارات و بحرين و احتمالاً عربستان با اسرائيل دارند. با اين پيمانها اسرائيل را نزديكهاي آبي ما ميكنند تا بتوانند كارهايي انجام دهند. اين شدني است؟
در دهه ۸۰ باور آمريكاييها شد كه ما به قدرت بعد از بازدارندگي دست يافتهايم. قدرت بعد از بازدارندگي چيست؟ يعني طرف نقابل بايد دنبال توان بازدارنده در مقابل شما باشد. اين جمله وزير دفاع آمريكا است، آخرين وزير دفاع آمريكا در دولت اوباما كه كارتر بود؛ يعني ما در مرحله سوم هستيم. كشورهاي كمي هستند كه قدرت دفاعي از خودشان دارند، تعداد كمتري هم قدرت بازدارنده دارند، معدود كشور هستند كه در مرحله سوم قرار بگيرند و خداوند به وعده خودش عمل كرده و دشمنان ما باور دارند كه ما در مرحله سوم هستيم.
*گفته بوديد در خليج فارس همه كشتيهاي خارجي كه رد ميشوند را مجبور كرديد به فارسي صحبت كنند؟
يك روزي در دهه ۹۰، گفتيم اينجا خليج فارس است و چرا بايد انگليسي حرف بزنيد، در خليج فارس بايد فارسي صحبت شود. گفتيم اين را ميگوئيم و ابلاغيه هم نبود. در نيروي دريايي به مركز كنترل كه دائم با آمريكاييها ارتباط برقرار ميكردند، گفتيم اينجا خليج فارس است و از اين به بعد بايد فارسي صحبت كنيد. از آن به بعد آمريكاييها و بعداً غيرآمريكاييها فارسي زبان در ناوهاي خود دارند. ايراني نيستند، يعني فارسي زبان هستند يعني آمريكاييها مانند بلبل فارسي حرف ميزنند.
*همين الان هم اينطور است؟
همين الان هم اينطور است. البته به طور ۱۰۰ درصد اين كار را نكرديم، چون اگر به صورت ۱۰۰ درصدي اين كار را ميكرديم، بچههاي ما انگليسي را رها ميكردند. (ميخندد)
*براي اينكه توانمندي انگليسي نيروها از بين نرود! (ميخندد)
بله. نيروهاي ما بايد مسلط به زبان انگليسي باشند و به اين دليل گفته شد گاهي انگليسي صحبت كنند و گاهي فارسي صحبت كنيد، ولي غالباً فارسي باشد كه اين برادر پاسدار ما آقاي زنگويي از منطقه دوم نيروي دريايي سپاه روزي كه خدمت آقا بوديم، من معرفي كردم. گفتم كسي كه با آمريكاييها صحبت ميكرد ايشان بود كه به زبان انگليسي، هندي و بقيه مسلط است. آقا نگاهي كرد و گفت خدا را شكر فقط صداي آقاي زنگويي را شنيدند و اگر ايشان را ميديدند زهره ترك ميشدند. (خنده ميهمان و مجري). آن خنده در عكسها سر همين موضوع است.
آقاي زنگويي بسيار مسلط صحبت كرد و بلافاصله بيشترين چيزي كه بيان ميكنند ميگويند چشم! اين ناو هواپيمابر آمريكا هست كه خود را ابرقدرت دنيا ميداند.
*چند برنامه پيش امير سرتيپ پورشاسب مهمان ما بود، اين سوال را پرسيدم و جواب قابل تأملي دادند. پرسيدم زماني كه برجام مطرح بود برخي درباره توان موشكي اظهار نظر كردند كه اين توان موشكي طوري دردسرساز شد و اذعان داشتند به نوعي تناقض بين آن چيزي كه ميخواهيم ارتباط با دنيا برقرار كنيم با توان موشكي كه داريم. ايشان پاسخ پختهاي دادند و بيان كردند هر كسي سياست را بداند ميفهمد كه توان دفاعي و قدرت سياسي مكمل همديگر هستند.
حالا برخي از افراد ميگويند بعد از اينكه سپاه موشكي كه روي آن شعار نقش بسته بود را نمايش داد، خيلي از تئوريها و مذاكرات ما بهم ريخت. اين را قبول داريد؟
به طور مسلم قبول ندارم، چون فشلها و آدمهاي ضعيف اين حرفها را بيان ميكنند. روز ۲۴ بهمن سال ۵۷ تا الان شيطان بزرگ، آمريكاييها به اين كشور، به اين ملت و به اين انقلاب تهاجم كرده، خباثت كرده، تحريم كرده است. داروهاي مردم بيمار را كه بعضاً حال آنها وخيم است، تحريم كرده است. كسي كه اين چنين رفتاري دارد بايد با آنها مذاكره كنيم؟ اصل قضيه اين است كه خداوند قاعدهها را مشخص كرد و اگر طبق قاعده عمل كنيم خدا نتيجه را رقم ميزند.
اگر طبق روال خودمان جلو برويم نتيجه هم براي ما است نتيجه را گرفتيم. آنهايي كه طبق روال و قاعده خداوند نبود، خوب بود؟ نتيجه گرفتيم؟ دنيايي كه دم از حرفهاي مختلف ميزند، اصليترين عاملي كه در روابط بين المللي كه خداوند نيست نقش دارد، «قدرت» است.
آمريكاييها خدا را ميفهمند؟ نميفهمند. اسلام را ميفهمند؟ نميفهمند. حق را ميفهمند؟ نميفهمند. شهيد را ميفهمند؟ نميفهمند. اينها را نميفهمند، ولي قدرت را ميفهمند. موشك را ميفهمند، شناور تندرو را ميفهمند. وقتي ناو ساموئل بي رابرتز در معرض غرق شدن قرار گرفت در اعماق وجود تك تك امريكاييها اين موضوع لمس ميشود، ولي مسئله ديگر را نميفهمند. آنها قائل بر عدالت هستند؟ قائل بر حق مساوي در مذاكره هستند؟ آنها دنبال اهداف خود هستند.
*متولد ۱۳۴۰ در اردستان استان اصفهان هستيد.
تاريخ تولد من ۴۰ نيست. من ۷ يا ۸ سال بعد از پيروزي انقلاب در شناسنامهام ديدم كه تاريخ تولد را ۲۲ بهمن سال ۳۹ نوشته است.
*پدر چه كاره بودند؟
كشاورز بودند.
*چه كشاورزي ميكردند؟ محصول آنجا چيست؟
منطقه اردستان منطقه كويري است و مناطق كويري همه چيز كشت ميشود، ولي محصولات باغي ما عمدتاً انار است، ولي همه محصولات باغي را داريم، گندم، جو، سبزيجات و … داريم و در حاشيه كوير همه اينها عمل ميآيد.
*هنوز هم به آنجا سر ميزنيد؟
بله. مادرم همچنان آنجا هستند.
*خدا حفظشان كند.
هر كاري ميكنيم به تهران بيايد، قبول نميكند. برخي مواقع چند روزي هم ميآيد سريع ميخواهد به اردستان برگردد.
*چند برادر و خواهر هستيد؟
ما سه برادر بوديم و هستيم و يك خواهر!
*چه سالي ازدواج كرديد؟
من در سال ۶۱ ازدواج كردم.
*چطور با حاج خانم آشنا شديد؟
حاج خانم يكي از اولين نويسندگان كتابهاي انقلاب اسلامي و دفاع مقدس هستند. سال ۶۰ حاج خانم اين كتاب را نوشت و من آن كتاب را خواندم.
*حاج خانم در جنگ بودند و از خاطرات جنگ مينوشتند؟
حاج خانم چند سال زودتر از من پاسدار بودند. جزو اولين كساني بودند ك با شهيد بروجردي به كردستان رفتند. حاج خانم اين كتاب را بعد از اينكه همسرشان شهيد شد، نوشتند. من كتاب را خواندم و حاج خانم را پيدا كردم. در حوزه هنري ايشان را پيدا كردم.
*مهريه چقدر بود؟
آن زمان اردستانيها در دفتر امام (ره) زياد بودند و من هم صداوسيما زياد ميرفتم، خداوند عنايت كرد كه خدمت حضرت امام عقد كنيم. امام هم عقد ميكردند ۱۴ سكه تعيين ميكردند.
*توصيهاي نداشتند؟
بله. حضرت امام هم به من و هم به حاج خانم توصيه كردند. ايشان توصيه كردند كه مراقب خانمتان باشيد، محبت به خانمتان كنيد. وقتي هيچ چيزي برقرار نباشد، ولي محبت برقرار باشد همه چيز برقرار است.
*گفتيد ۴ شهيد را ويژه دوست داريد. شهيد خرازي، شهيد عليرضايي، شهيد سليماني و شهيد كاظمي.
كسي را حتماً دوست داريد، آدم كسي كه دوست دارد به آن فكر ميكنيد. شهدا بخاطر اينكه به مرتبهاي رسيدهاند كه دوست داشتني هستند.
*فكر ميكنيد حاج قاسم شهيد شود؟
آمريكاييها عددي نبودند كه شهيد سليماني را ترور كنند، يا عراقيها منشأ اثر اصلي نبودند كه شهداي ما را شهيد كنند. خداوند بيان كرده است براي مؤمنين تا وقتي خودشان نخواهند آنها را نميبرم. شهيد سليماني و همه شهدا اول دل شأن نزد خداوند رفت و از اين دنيا كنده شد، بعد جسم آنها رفت.
*در كارِ منزل به حاج خانم كمك ميكنيد؟ اصلاً نيستيد كه كمك كنيد.
چه كمكي؟
*اينكه غذا بپزيد، جارو بزنيد، ظرف بشوريد.
تخم مرغ قشنگ ميپزم. (ميخندد). دوغ خوب درست ميكنم كه آن هم با ماست اردستان است و مادر همچنان براي من ميفرستد.
*۵ فرزند داريد.
بله.
*۱۳ نوه داريد و گفتيد ميخواهيد تا ۲۵ نوه برويد.
آن زمان ۱۳ نوه بود و الان ۱۴ نوه دارم. اولي به ۵ تا فرزند رسيده است.
*يكي از دامادهاي شما پسر سردار كوثري است.
بله.
*يكي ديگر از آقا دامادها از دوستان خوب ما، پسر آقاي علي عسگري است و داماد سوم چطور؟
داماد سوم پسر شهيد موسوي است. پدر ايشان عالم روحاني و خودشان هم عالم روحاني هستند. ايشان هم اهل آبادان و جنوب هستند.
*اهل چه تفريحي هستيد؟
آنقدر كارهاي ما تنوع دارد كه احساس اينكه تفريح نميكنيم نداريم. برخي مواقع به جوانان ميگويم شايد ۱۰۰ سال ديگر نميتوانيد روالي كه ما داشتيم را انجام دهيد؛ از زمان جواني تا الان. در مقاطع مختلف ميخواستيم پاراگلايدر برويم كه همواره فكر ميكرديم در عمليات به چه كار ما ميآيد. برخي مواقع روزي ۱۵ پرواز انجام ميدادم، الان سعي ميكنم در هفته چند روزي را راه بروم.
*اهل سينما و تلويزيون هستيد؟
هر وقت پيش بيايد سينما ميروم، ولي الان يادم نميآيد.
*آخرين فيلمي كه در سينما ديديد چه بود؟
هر سال مجموعه اوج فيلمهايي كه خودش دستاندركار است، نمايش ميدهد و در سالن اوج با خانواده تماشا ميكنيم.
*صحبت اين است كه اوج از سپاه جدا شود. درست است؟
نه. رابطه تنگاتنگي بين قرارگاه فرهنگي بقيه الله (عج) كه سردار جعفري مسئول آنجا هستند و سپاه وجود دارد. مجموعه بهم تنيدهاي هستند كه نميتوان گفت اين جدا از سپاه يا داخل سپاه است.
*از محصولات اوج تا الان راضي هستيد؟
كدام كار را ميتوان نام برد كه بيعيب و نقص است.
*اشاره به قبل از انقلاب كرديد. به غير از اينكه پاي منبر بوديد، فعاليتهاي ديگري عليه رژيم پهلوي داشتيد؟ دستگير هم شديد يا خير؟
وقتي انقلاب پيروز شد ۱۷ ساله بودم. در ايامي كه پاييز و زمستان سال ۵۷ بود همه جاي كشور انقلاب بود و هر روز تظاهرات بود، در سال ۵۷ يك روز هم نبود كه در اردستان تظاهرات نباشد. مدارس هم تعطيل كرديم و برقرار نبود. اينها كساني كه فعال در تظاهرات بودند را ميفهميدند چه كساني هستند. كساني كه ميكروفون در دست داشتند. بعداً فهميديم ليست مشخص شد كه روز ۱۷ شهريور ۲۰ نفر را در اردستان بكشند. اسم من هم در اين ليست بود.
*در سال ۶۰ معاون اجرايي شبكه ۲ شديد. چه كسي به شما پيشنهاد داد كه به اين شبكه بياييد؟
يكي از علمايي كه داخل دفتر امام بودند گفت كه شبكه دو برويد. اتفاقاً آن زمان رئيس شبكه دو آقاي كرباسچي بود.
به شبكه دو رفتيد. درگيري با آقاي همتي كه الان رئيس كل بانك مركزي است، پيدا كرديد. درگيري نبود. شبكه قبلاً شبكه آموزشي بود. آن را به نام شبكه آموزش ميشناختند. بر شبكه دو بسيار تاكيد داشتند و ميخواستند در آموزش فعال شود و آن را سمت و سويي بدهند. ما گفتيم قبلاً شبكه دو شبكه آموزش بود و الان شبكه كامل است. بايد بخش خبر داشته باشد. گفتيم ميخواهيم بخش خبر راه بيندازيم.
اين را فهميده بودند و گفتند خبر به شما مربوط نميشود و خبر در شبكه يك پخش ميشود. من گفتم شبكه دو هم خبر پخش ميكند. بحث ما اينچنين بود. درگيري نبود.
*اختلاف سليقه كاري بود.
ولي بخش خبري را راه انداختيم. بخش اخبار فرهنگي و هنري در ساعت ۱۹:۳۰ داشت كه راه انداختيم و ديگري هم ساعت ۲۲:۳۰ بود كه ما راه انداختيم.
*بعد گفتيد ميخواهم به جبهه بروم. هر كسي خط عملياتي ميآيد بسم الله.
در عمليات طريقالقدس صداوسيما ۶ دانگ پاي كار آمد. از شبكه يك و شبكه دو همه مراكز استاني گفتند بايد تيمهاي فيلمبردار، خبرنگار و صدابردار به جبهه بيايند. فكر كنم ۲۸ گروه آمده بودند. شبي كه ميخواست عمليات انجام شود دم غروب گفتم بچهها چه كسي ميخواهد از عمليات فيلمبرداري كند؟ فردا كه عمليات انجام شد، بخواهيم فيلمبرداري كنيم فايده ندارد؛ گفتم همراه رزمندگان براي فيلمبرداري برويم.
كسي حاضر نشد و فقط يك نفر از شبكه يك آمد. گفت من تنهايي به درد نميخورم، بايد صدابردار و دستيار ميخواهم. گفتم صدابردار يكي بيايد و كسي قبول نكرد، گفتم دستيار بيايد كسي قبول نكرد. گفتم اينهايي كه ميخواهيد چقدر طول ميكشد تا كسي ياد بگيرد؟ گفت بايد دانشكده بروند و بياموزند. من گفتم به من ياد بدهيد، من انجام ميدهم. آن زمان ۴ ساعت و نيم فيلم گرفتيم تا زماني كه مجروح شدم. هم من و هم آقاي لساني مجروح شديم. از ۴ ساعت و نيم ۳ ساعت و نيم پخش شد؛ درصد خيلي بالايي است. مقداري هم ميتواند پخش شود، ولي هنوز پخش نكردهاند، چون روال احساسي خاصي دارد، از صحنههايي است كه من تاكنون نديدهام پخش كنند.
ما در چزابه مجروح شديم. آن جايي كه لشگر امام حسين (ع) در تنگه چزابه جلوي عراقيها ايستاد، همه پاتكهاي عراقيها از آن سو بود. لشگر امام حسين (ع) يكي از پاتكها را هم اجازه نداد موفق شود. خاكريز هم كوتاه بود و عراقيها هم روي تپههاي شني، مسلط بودند. تانكها به سمت پايين تير ميزدند. يكي از اين تيرها لبه خاكريز خورد. ما ميخواستيم بخوابيم و فكر ميكرديم هر بار ميخوابيم و بلند ميشويم ميتوانيم بلند شويم. خواستيم بلند شويم، اما نميتوانستيم.
*در اين چند سال اخير هر سال شبكه BBC فارسي محملي درست ميكند كه مثلاً از ديد خودش به صورت زيرپوستي به سپاه و بچههاي جنگ خدشهاي وارد كند. همان تحريفاتي كه حضرت آقا در سخنراني هفتههاي اخيرشان صحبت كردند، است و تاكيد كردند مراقب باشيد تحريف نكنند. يك نوار سه ساعت و خردهاي را كه معلوم نيست از كجا بدست آنها رسيده، درباره اختلافات بين برخي از بچههاي جبهه و جنگ كه برخي مانند اكبر گنجي تقريباً حال فعلي آنها مشخص است...
خيلي وقت است كه حال آنها مشخص شده است. اينكه حال آنها خراب است، خيلي وقت است كه اينچنين شده است.
*در اين زمينه صحبت كردند كه در آن جلسه چه گذشته است و چه مباحثي مطرح شده است. برخي با اينكه در جنگ سابقهاي نداشتند به آنها سمت داده ميشد، برخي را به نوعي گروهي و تيمي نگاه ميكردند. اصل مطلب آنها اين است كه به نوعي نشان دهند در سپاه باندبازي بوده است. تحليل شما در اين زمينه چيست؟
مگر در طول تاريخ همين روال نبوده؟ بالاتر از پيامبران خدا كساني بودهاند؟ اين اتهامات را به بهترين بندگان خداوند و فرزندان رسول خدا ميزدند. ما وقتي حرف اسلام را ميزنيم، دشمنان اسلام چه چيزي ميخواهند بگويند؟ آمريكا، انگليس و همه خبائث عالم وقتي كساني از داخل ما با آنها يكي ميشوند، ميخواهيد حرف خوبي بزنند؟ الان هر كسي كار كند يك چيزي پيدا ميشود كه بتوانند بر اساس آن اختلافافكني كنند و گرفتاري درست كنند. با اين منظر نگاه كنيد، نه در آن صحبتها.
همين الان مگر اختلاف نيست؟ مگر در جنگ ميتوان گفت خيل عظيمي كه از رزمندگان و پاسداران در جبهه هستند، مگر ما ماشين يا كپي هستيم كه همه مثل هم باشيم؟ مشخص است كه نظرات مختلفي وجود داشت.
*اتفاقاً اين نشان ميدهد چقدر فضاي باز فكري وجود داشته و بحث ميكردند.
بله. هيچ گونه فاصلهاي بين رزمنده و فرمانده وجود نداشت كه مانع شود تا حرفي نزنند. فرمانده كل سپاه مينشست و آدمها به آزادترين وجه ممكن هر حرفي ميخواستند بيان ميكردند. معلوم شد آنهايي كه با دل ناپاك حرف ميزنند چه آخر و عاقبتي داشتند. يكيشان را مثال زديد، برخي هم دلسوز بودند. اين افراد دلسوز به هيچ وجه از روي شرارت حرف نميزدند. دليلش اين بود كه در سمت فرماندهان ما شهيد شدند.
شهيد رستگار شهيد بزرگي بود. فرمانده لشگر سيدالشهداي سپاه بود. يك حرف ممكن بيان شود و از روي نيت پاك، اخلاص و با صدق باشد. ممكن بود نظر او با ديگري هم متفاوت باشد.
*برخي سوال ميكنند آخر جنگ چه شد قطعنامه پذيرفته شد؟ بسيار صحبت شده و برخي به نامه آقا محسن رضايي اشاره ميكنند، رهبر انقلاب در سخنراني اخير فرمودند امام مدبرانهترين تصميم را براي قطعنامه گرفتند. از زبان شما كه از فرماندهان جنگ بوديد اين مطلب شنيدني است.
يك جمله معروف حضرت امام (ره) است كه ولايت فقيه همان ولايت معصوم، همان ولايت رسول الله (ص) است. آقا هم اين مطلب را در سخنراني اخير عنوان كردند كه وقتي امام داريد، امام گفت الان بايد صلح كنيد. جالب است آدمهايي كه حرف ميزنند، در قانون اساسي هم يكي از وظايف رهبري را جنگ و صلح تعيين ميكند.
اتفاقاً روزي كه قطعنامه امضا شد، به ياد دارم خيليها ناراحت بودند، خيليها گريه ميكردند، من آن روز فرمانده منطقه يكم نيروي دريايي سپاه بودم. حاج خانم احساس كرد من ناراحت هستم و ميخواستند به من دلداري بدهند. من گفتم اصلاً من ناراحت نيستم، همين الان امام دستور بدهد با ريگان صحبت كنيد من اين كار را ميكنم، چون امام گفته است.
اين قصه بسيار مهم است. الان هم گرفتاري ما از اين است. اگر كسي عمق اعتقادات اسلام و شيعه را داشته باشد مخالفت با، ولي خدا ميفهمد مخالفت با خداست. برخي مواقع كه فشلي كرديم ما را تحريم كردند، يكسري گرفتاري درست شد از اوايل سال ۵۸ امام ميگفت خام فروشي نفت نكنيد. يك خبيثي همچون آمريكا ميگويد خريد نفت ايران تحريم است و بزدلان عالم هم ميترسند نفت ما را بخرند و ما كاسه چه كنم چه كنم دست بگيريم كه نفت ما را نميخرند ما منابع بودجهاي نداريم. به اندازه ۱۰ ميليون بشكه نفت هم ميتوانيم يك قطره را صادر نكنيم و همه را تبديل به انواع مختلف محصولات با قيمتهاي خيلي زيادتر، ارزش افزوده بي نظير به همسايههاي خود صادر كنيم.
*برخي از دوستان جوان ما بعد از صحبتهاي حضرت آقا نوشتند دقت كنيم چه كساني با بيكفايتي باعث شدند امام چنين تصميمي بگيرد.
فرايند تصميم، ولي فقيه مهم نيست و نبايد توجه كنيد. به هر دليلي، مهم نيست. برخي مواقع متأسفانه دوستان بيان ميكنند كه در چه فرايند امام و يا آقا دستور دادهاند و به فرايند توجه ميكنند؛ اين گرفتاري است.
*همان بيتوجهي است.
بله. اين بي توجهي ممكن است بسيار خطرناك باشد. چه كار به فرايندي داريد كه، ولي به تصميم رسيده است؟ اگر اين مطلب باشد خبيثهاي عالم كه درباره اميرالمومنين (ع) هم حرف ميزنند ميگويند در فرايندي پيامبر (ص) تصميم گرفته است تا جانشين ايشان اميرالمومنين باشد؛ اين بسيار خطرناك است.
*شما اشاره كرديد ۵ جا در زمان فرماندهي نيروي دريايي سپاه با آمريكاييها، انگليسيها و يكبار با استرالياييها مواجه شديد. هر كدام را خيلي مختصر توضيح دهيد.
اولاً اينها يك روالي داشتهاند و دارند، ۶ كشور به مثابه يك كشور و ائتلافي عمل ميكنند. چه كشورهايي هستند؟ همواره به فرماندهي شيطان بزرگ، آمريكا، عمل ميكنند. آمريكا، كانادا، نيوزلند، انگليسيها، فرانسويها، استراليا بودند كه به مثابه يك نيرو بودند. اينها در خليج فارس مستقر شدند و عراق را ظالمانه اشغال كردند، در عراق مستقر بودند.
به لحاظ روال، اروندرود نصف براي ما و نصف ديگر براي عراق است. خط تالوگ كه پائينترين نقطه عمق رودخانه قرار ميگيرد و تقسيم ميشود. آمريكاييها ميخواستند از اروند به عراق بروند، اين اولين بار بود. بچههاي ما در دريا بودند و دو قايق را ديدند و طرف آمريكاييها رفتند. اين در دهانههاي اروند بود يعني در دريا و طرفهاي سكوي الاميه بود. وقتي رسيدند، ديدند دستهاي اينها بالاست، بچهها اينها را گرفتند و به اروند آوردند. پايگاه اروند نيروي دريايي سپاه كه همان قصه باعث شد سربازان خودشان را خراب كنند.
اين اولين بار و براي آمريكاييها بود. دفعه اول رويارويي با انگليسها زمان دولت اصلاحات بود و من جانشين بودم. به من زنگ زدند كه انگليسيها را گرفتيم. به بچهها گفتم غذايي كه اينها ميفهمند چه غذايي است را پيدا كنيد و به اينها بدهيد، چون امريكاييها و انگليسيها به خودشان و سربازان خود دروغ ميگويند. مثلاً ميگويند ايرانيها سر شما را ميبرند و ميكشند. اين دروغ است. اين دروغ بر سربازان اثر دارد. براي همين ميترسيدند.
يكي از مديران كل وزارت خارجه به علاوه نفر دوم سفارت انگليس به ماهشهر آمدند؛ اين نفر دوم سفارت انگليس يك دو سه دقيقه توانست ظاهر خود را حفظ كند. ۱۶ بار تلفني صحبت كرد؛ در تلفن سومي كه به او شد حالت طبيعي خود را از دست داد و مانند مادري كه بچه او مرده است در گوشهاي مينشست و التماس ميكرد كه اجازه دهيد ما يك خبر ۵ ثانيهاي از BBC پخش كنيم كه نفر دوم سفارت انگليس در تهران نيروهاي انگليسي را ديده است.
گفتم از اول تا آخر هيچيك من را نديدهاند، ولي گفتم به او بگوييد اگر اين خبر در BBC پخش شود، يعني خبر دروغ پخش شود، العالم و المنار اينجا هستند و فوري تكذيب ميكنند. اين دفعه اول بود. دفعه دوم هم انگليسيها بودند...
*كه در مجموع دفعه سوم ميشود.
بله. زمان دولت آقاي احمدي نژاد بود. گفتند ببريد مرز شلمچه تحويل بدهيد. گفتم شلمچه كجاست؟ گفتند شلمچه عراق منظور است. گفتم شلمچه عراق چه ربطي به انگليس دارد؟ گفت ما عراق را گرفتهايم. گفتيم بيخود گرفتهايد، اگر اشغال كرديد اشتباه كرديد. ما اين را قبول نداريم. گفتند چطور بايد منتقل شوند؟ گفتم بايد هواپيما بايد مستقيم از تهران براي انگليس بگيريد. بالاخره خبر كردند و با هواپيما به كشور ديگر بردند و از آنجا به انگليس رفتند.
دفعه اول انگليسيها در دولت اصلاحات بود كه صفر تا صد اين امر دست خودمان بود. تحويل سفارت شد دست خودمان بود. دفعه دومي كه دولت احمدي نژاد بود اول تحويل ستاد سپاه داديم و آنجا هم تحويل دولت دادند كه ماجراي كت و شلوار هاكوپيان و اينها پيش آمد. اين خيلي خوب نبود كه با هيئت دولت ملاقات آنها رفتند. اينها مشتي سرباز بودند كه تخلف كرده بودند؛ حالا تخلف به عمد يا به سهو. اشتباه كرده بودند و دستگير شدند.
*دفعه بعدي هم؛ آمريكاييها بودند.
دفعه بعدي روزي بود كه ميخواستند اعلام برجام كنند، بود. آن زمان عنايت خاص خداوند بود. آن روز در بندر عباس مراسمي داشتيم. هواپيماي آبنشين بخش.. حمايت كرده و ساخته بود. معاون علم و فناوري دولت، آقاي ستاري، درگير قضيه بود و حمايت كرده بود. وقتي برنامه جدا شد از قبل برنامه داشتيم كه به بوشهر برويم. من در ماشين آقاي رزمجو نشستم و تلفن زنگ زد. فرمانده جزيره فارسي به آقاي رزم جو ميگويد دو قايق نزديك فارسي هستند و بايد چه كار كنيم؟
من گفتم ببينيد قايق براي كي است. ۵۰۰ متر تا يك كيلومتر بيشتر از فرودگاه نرفته بوديم. خبر دادند آمريكايي بودند و آنها را گرفتيم. دو شناور از توپ ۲۰ ميليمتر و … داشتند. وقتي اسلحه آنها را روي ميز گذاشتيم وحشت بود.
*هلي كوپترها تحرك كردند؟
اصلاً تا ساعتها نفهميدند دو قايق آنها چه شد. از مكالمات دو شناور ما فهميدند اينها اسير شدهاند. بيعقلي كردند به لحاظ اينكه تصور ابرقدرتي ميكنند. چند حركت كردند مثلاً ۱۸ هواپيماي اف ۱۸ از روي ناو هواپيمابر بلند كردند. ناو هواپيمابر آمريكايي ۴۰ مايلي جزيره بود. هواپيماي اف ۱۸ را بلند كردند و حركاتي روي جزيره انجام دادند. ۱۸ هواپيماي اف ۱۸ بود كه من اين جمله را از آقاي ظريف شنيدم كه ميگفت من داشتم با جان كري صحبت ميكردم و او با تندي نهيب ميزد كه اين چه احمقي بود كه هواپيما را روي جزيره برده است.
ما هم سريع به سامانههاي موشكي ساحل به دريا و بچههاي شناور در دريا دستور آمادهباش داديم. نيم ساعت اول كه اينها روداري كردند، بلافاصله يك پيامي را نوشتم و براي آنها خوانده شد.
*چه مطلبي را نوشتيد؟
نوشتم اگر كوچكترين حركتي كنند، همه شما در معرض اصابت سامانه ما هستيد و حتماً شما را ميزنيم. خدا مقرر كرد كه آنها سريع تمكين كردند و دائم دنبال ميكردند كه اين اسرا آزاد شوند. دستورالعمل در اسلام داريد كه وقتي اسير گرفتيد بايد طبق آن عمل كنيد. اين بچهها را داخل اتاقي برده بودند كه خوب بود، ولي يكسري ساختمان جديد ساختيم و گفتيم حتماً داخل اتاقهاي جديد ببريد.
مثلاً يك خانم ۲۰ ساله بود كه ابتداي عمرش است، اول تجربههاي كاري اوست. مشخص است او ميترسد. در دنيا يك نفر در عالم ديدهايد يك نيرو گرفتار ما شده كسي سر او را ببرد؟ اين خانم تنها بود و گفتيم اين خانم را تنهايي بازجويي نكنند و يك نفر از آنها نيز همراه اين خانم باشد كه نترسند. به اينها گفتيم اينها پاسدار هستند و اولين موضوعشان دين است. همه زن و بچه دار هستند. نگران نباشيد.
*خيلي سپاسگزارم. من خداحافظي ميكنم، اما برنامه به روال خود با دستخطي كه سردار حاج علي فدوي براي ما مينويسد به پايان ميرسد.
«بسم الله الرحمن الرحيم.
خدا را شكر كه عنايتهاي بيشماري را از لحظه تولد تاكنون نصيب ما كرده در عصر خميني (قدس ره) بدنيا آمديم. مورد خطاب ايشان در سال ۴۲ بوديم كه نيروهاي من در قنداق هستند. نيروهاي امام در توفيق خداوند بوده و هست كه در همه صحنههاي انقلاب اسلامي و بعد از پيروزي انقلاب اسلامي باشيم و به تكاليف خود عمل كنيم و باور داشته باشيم كه اگر به تكليف خود عمل كنيم، خداوند متعال نتيجه را تعيين ميكند و خدا را شكر كه در اين همه سال بهترين نتايج را خداوند نصيب كرده و اين يك قاعده قرآني است».